فصل دوم
استقلال اقتصادى زن
زن و مرد در فرهنگ اسلامى، از نظر ارزش وجودى، برابرند. هر دو از يك گوهر (اصل) آفريده شدهاند. زن، فرع بر مرد يا زايد بر او نيست. قرآن كريم مىفرمايد:
(هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا ...) (اعراف: 189)
او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد.
خداوند، تنها امتياز زن و مرد را تقوا معرفى كرده و بين آن دو در انجام اعمال نيك، كسب بهرههاى مادى و ثواب و عقاب اخروى، تفاوتى قائل نشده است. [1]
زن، همان گونه كه موجودى طفيلى نيست و داراى شخصيتى مستقل است، از نظر مالى و اقتصادى نيز استقلال دارد.
مفهوم استقلال اقتصادى
استقلال اقتصادى دو گونه كاربرد دارد:
1. در ارتباط با كشورها و دولتها؛
2. در ارتباط با اشخاص و افراد.
استقلال اقتصادى در كاربرد نخست، به معناى خوداتكايى دولت يا ملّت به منابع مالى خود و توليدات داخلى و عدم وابستگى به دولتهاى بيگانه است.
استقلال اقتصادى در كاربرد دوم، در سه معناى زير به كار مىرود: [2]
[1] ر.ک: زن در آِیِینة جلال و جمال، عبدالله جوادِی آملِی، ص 24 و 115.
[2] ر.ک: «زن و استقلال اقتصادِی»، احمد طاهرِی نِیا، مجله معرفت، شمارة 89.