من با اينكه از بيشتر اهل مدينه داراترم، يك درهم [خمس]
را هم از شما مىگيرم و از اين كار قصدى جز پاك شدن شما ندارم.
چنانكه از حديث شريف استفاده مىشود اهل بيت : از نظر معيشت و گذران زندگى هيچ نيازى به كمك ديگران ندارند و فلسفه اصلى
خمس، اداره حكومتى است كه آن بزرگواران بايد در رأس آن قرار گيرند و مردم را
بهسوى پاكى رهنمون شوند.
برهمين اساس است كه در بعضى از روايات از خمس
بهعنوان «حق امارت و حكومت» ياد شده است. حضرت على 7 مىفرمايد:
آنچه خداى عالم از اسباب و راههاى معيشت
و زندگى مخلوقات در قرآن بيان فرموده پنج چيز است [كه عبارتند از]: جهت امارت و
حكومت، عمران و آبادانى، اجاره، تجارت و صدقات؛ اما جهت امارت و حكومت همان خمس
است كه خداوند تعالى [دربارهاش] فرمود:
بدانيد هر چيزى را كه به غنيمت گرفتيد خمس آن از آنِ
خداوند، پيامبر، خويشاوندان پيامبر، يتيمان و مسكينان است.
با توجه به اين حديث شريف و آيه شريفه، خمس در درجه
اول مال خداست [2] كه در نظام حكومتى الهى در اختيار مقام رسالت و امامت قرار
مىگيرد و در زمان غيبت به ولى فقيه، مجتهد جامعالشرايط، عالم باللّه و امين بر
حلال و حرام الهى سپرده مىشود تا در راه مصالح مسلمانان، توسعه و ترويج فرهنگ و
معارف اسلامى، تبليغات، ايجاد سازمانهاى دفاعى و غيره مصرف كند. از اين رو، اداره
شؤون مقام ولايت، امامت و
[2] - مال خداست؛
يعنى حق خداوند است كه خمس دهنده بايد آن را در راه خداوند (فى سبيلالله) به مصرف
برساند، منتها خداوند همين سهم خود را براى پيغمبر اكرم 6 و
خاندانش قرار داده و شخص موظف است خمس مال خود را به پيغمبر، امام معصوم 7 يا نايب او بپردازد