مانند كسى كه در اصل مسيحى بوده، اسلام آورد و پس از آن دوباره
مسيحى شود. [1]
(ر. ك. تحرير الوسيله، ج 1، ص 118 و ج 2، ص 366)
اينك بعضى از احكام كافر را پى مىگيريم.
الف- ناپاكى (نجس بودن)
1- كافر ... و نيز كسى كه ضرورى دين را منكر شود چنان چه بداند
آن چيز ضرورىِ دين است و انكار آن چيز برگردد به انكار خدا يا توحيد يا نبوت، نجس
مىباشد، و اگر نداند احتياطاً بايد از او اجتناب كرد، گرچه لازم نيست. (م 106)
2- تمام بدن كافر، حتى مو، ناخن و رطوبتهاى او نجس است. (م
107)
3- اگر پدر و مادر و جد بچه نابالغ كافر باشند آن بچه هم نجس
است و اگر يكى از اينها مسلمان باشد بچه پاك است. (م 108)
4- اگر مسلمانى به يكى از دوازده امام دشنام دهد، يا با آنان
دشمنى داشته باشد، نجس است. (م 110)
5- ناصبىها و خوارج- لعنهم الله- نجساند و نجاست آنان به اين بستگى
ندارد كه حرفشان به انكار رسالت برگشت داشته باشد. (تحرير الوسيله، ج 1، ص 118)
6- شيعه غير دوازده امامى در صورتى كه از آنان دشمنى و ناسزايى
نسبت به ساير امامان معصوم كه اعتقادى به امامت آنها ندارند. اظهار نشود، پاك مىباشند
و اگر اظهار كردند مانند ساير ناصبىها هستند.
(تحرير الوسيله، ج 1، ص 118)
7- نيم خورده كافر، نجس و خوردن آن حرام است. (م 56)
ب- معاشرت
1- سلام كردن به كافر ذمى ابتداءً مكروه و بنا به قولى حرام
است و آن [قول به
[1] کافر در تقسِیم دِیگر به کتابِی و غِیر کتابِی
تقسِیم مِیشود کافر کتابِی مانند ِیهود و نصارا و کافر غِیر
کتابِی مانند کمونِیستها.