1- كسى كه چيزى
را با دست خود آب مىكشد اگر دست و آن چيز با هم آب كشيده شود بعد از پاك شدن آن
چيز دست او هم پاك مىشود.
2- اگر لباس و
مانند آن را با آب قليل، آب بكشند و به اندازه معمول فشار دهند، تا آبى كه روى آن
ريختهاند جدا شود، آبى كه در آن مىماند پاك است.
3- ظرف نجس را
كه با آب قليل، آب مىكشند، بعد از جدا شدن آبى كه براى پاك شدن، روى آن
ريختهاند، قطرههاى آبى كه در آن مىماند پاك است.
4- تخته يا سنگى
كه روى آن ميت را غسل مىدهند و پارچهاى كه با آن عورت ميت را مىپوشانند و دست
كسى كه او را غسل مىدهد و همينطور كيسه و صابونى كه با آن شسته مىشود بعد از
تمام شدن غسل، پاك مىشود.
5- اگر شراب
سركه شود، ظرف آن هم تا جايى كه شراب موقع جوش آمدن به آن جا رسيده پاك مىشود. (م
211- 215)
و-
برطرف شدن عين نجاست
در دو مورد، با
برطرف شدن عين نجاست، چيز نجس پاك مىشود و نيازى به آب كشيدن ندارد:
الف- بدن حيوان:
مثلًا منقار مرغى كه غذاى نجس خورده است، هنگامى كه نجاست برطرف شود پاك است.
همچنين بدن زخمى چهارپا، دهان گربه- كه به خون و مانند آن آلوده است- و بچه آلوده
به خون حيوان در هنگام تولد به محض برطرف شدن عين نجاست از آن، پاك مىشود. (م 216
و تحرير الوسيله، ج 1، ص 132)
ب- باطن بدن
انسان؛ مانند توى دهان و بينى. مثلًا اگر خونى از لاى دندان بيرون آيد و در آب
دهان از بين برود، آب كشيدن توى دهان لازم نيست. (م 216)
ز-
استبراى حيوان نجاستخوار
حيوانى را كه به
خوردن نجاست انسان عادت كرده «نجاستخوار» مىگويند. بول و غايط چنين حيوانى نجس
است و براى پاك شدنش بايد آن را «استبراء» كرد.