شهادت در مورد
«حقوق» جارى مىشود و حقوق- با كثرتى كه دارد- به دو قسم حقوق الهى (حقّ اللَّه) و
حقوق مردمى (حقّ الناس) تقسيم مىشود. [1]
درباره تعريف
حقّ اللّه و حقّ الناس گفته شده: حق الناس عبارت از حقى است كه به اسقاط افراد
ساقط و منتفى مىگردد مانند حق قصاص و حقّ الله نيز حقى است كه به اسقاط انسان
ساقط نمىشود مانند نماز، روزه، جهاد و حج. [2]
در كتابهاى
حقوقى نيز حقّ الله و حقّ الناس چنين تعريف شده است:
حقوقى كه يك طرف
آن خداوند تعالى و طرف ديگر آن افراد جامعه يا گروهى از افراد باشد «حقّ الله»
ناميده مىشود، مانند وجوب پرداخت زكات، حرمت دزدى و ... و به حقوقى كه براى افراد
يا اجتماعات شناخته شده است «حق الناس» مىگويند. [3]
اگر مكلّفين از
احكام الهى سرپيچى كنند، خداوند حقّ بازخواست و مجازات آنها را دارد و مقدار
مجازات يا از طرف خداوند معيّن شده (حد) و يا تعيين آن به دست حاكم شرع نهاده شده
است (تعزير).
اثبات
حقّ اللّه
در بحث حدود
خواهد آمد كه حقّ اللَّه به يكى از چهار طريق زير ثابت مىشود:
1- گواهى چهار
مرد در حدّ لواط و مساحقه.
2- گواهى چهار
مرد يا سه مرد و دو زن، در حدّ زناى موجب رجم.
3- گواهى دو مرد
و چهار زن، در زناى موجب تازيانه.
4- گواهى دو مرد
در سرقت، قذف، شراب خوارى و ارتداد. [4]