نام کتاب : بررسی فقهی خروج از حاکمیت دینی نویسنده : فرازی، صادق جلد : 1 صفحه : 38
انجام
معروف و ترك منكر را نشان دهد. و اين داراى درجاتى است؛ از جمله: بستن چشم، عبوس
بودن و گرفتگى صورت، رو برگرداندن يا برگرداندن بدن، رها كردن و ترك مراودت با او.
مرتبه دوم، امر و نهى با زبان، و مرتبه سوم، امر و نهى با دست است[1]
حال در
فرض مورد بحث، در صورتى كه خروج از حاكميت را از قبيل يكى از درجات مرتبه نخست
يعنى رها كردن بدانيم، بايد گفت مرتبه امر به معروف و نهى از منكر بلا شك رعايت
شده است. ليكن در صورتى كه آن را از قبيل مرتبه سوم يعنى اقدام عملى و يدى بدانيم،
در اين صورت مجاز بودن خروج از حاكميت منوط به اين است كه خروج كننده قبل از اين
اقدام، مراتب قبلى را آزموده و از تأثير آنها مأيوس شده باشد.
1- 2. وظيفه نصيحت نسبت به حاكم اسلامى
وظيفه
نصيحت نيز يكى ديگر از وظايف مشترك بين امت و امام است. وظيفه ياد شده ايجاب مى
كند كه افراد و گروهها نسبت به حكومت و حاكم اسلامى كمال خيرخواهى را داشته باشند
و از هيچ اقدامى در اين راه دريغ نورزند.
حال،
بايد ديد آيا ادله نصيحت و خيرخواهى نسبت به حكومت، شامل خروج كارگزاران حكومتى از
حاكميت در راستاى عمل به وظيفه ياد شده مى گردد يا خير؟
در اينجا
لازم است ابتدا، برخى از ادله نصيحت و خير خواهى را نسبت به حاكم اسلامى مرور
كنيم:
يك. احاديثى از پيامبر 6:
1. ثلاث لا يغلّ عليهن صدر مسلم: ... و مناصحة اولى الامر ....[2]
سه چيز
است كه قلب شخص مسلمان نسبت به آن خيانت نخواهد كرد: ... نصيحت به پيشوايان و
رهبران مسلمين.