نام کتاب : بررسی فقهی خروج از حاکمیت دینی نویسنده : فرازی، صادق جلد : 1 صفحه : 41
2. ثلاث خصال تجب للملوك على اصحابهم و رعيتهم: ... النصيحة لهم
فى المشهد والمغيب ...[1]
سه خصلت
بر ياران و رعيت پادشاهان نسبت به او واجب است: ... خيرخواهى براى او در روياروى و
پشت سر.
ادله ياد
شده، گوياى ضرورت نصيحت و خيرخواهى از ناحيه عموم افراد جامعه نسبت به حكومت و
حاكم اسلامى است كه البته، اين وظيفه متوجه كارگزاران حكومتى نيز هست. ليكن، با
توجه به معناى واژه نصيحت كه عبارت از «ارادة الخير
للمنصوح له» [2]
يعنى
خيرخواهى براى طرف مقابل مى باشد، مشكل بتوان بين خيرخواهى نسبت به حاكم اسلامى و
اقدام به خروج از حاكميت او جمع نمود مگر اينكه خروج از حاكميت به خاطر اعتراض به
عملكرد و نابسامانى منتسب به بخشهايى از حاكميت باشد كه در اين صورت، جمع بين اين
دو، منطقى و قابل فهم است.
2. منجر شدن به فسادهاى سياسى اجتماعى
سوال
مطرح در اين فرض، اين است: آيا كارگزار حكومتى در مواجهه با برخى از امورى كه به
اعتقاد او از نابسامانيها و منكرات حكومتى است، مجاز است با انگيزه اصلاح آن امور
ناپسند منسوب به حكومت، به خروج از حاكميت اقدام كند، در حالى كه مىداند يا
احتمال مىدهد اقدام ياد شده، منجر به بروز فسادهاى سياسى اجتماعى، مانند: اختلال
امور نظام، تضعيف نظام و سوء استفاده دشمنان مىگردد يا خير؟
در پاسخ
به اين سؤال، بايد گفت در فرض مورد بحث، به دليل منجر شدن خروج از حاكميت به بروز
پارهاى از فسادهاى سياسى اجتماعى، شرط عدم بروز مفسده ناشى از عمل به وظيفه امر
به معروف و نهى از منكر، رعايت نشده و با عدم تحقق شرط، مشروط يعنى جواز اقدام به
خروج از حاكميت نيز منتفى و غير مجاز خواهد بود.