نام کتاب : بررسی فقهی خروج از حاکمیت دینی نویسنده : فرازی، صادق جلد : 1 صفحه : 59
شوند؛
زيرا ... شما امامتان را كه حق با اوست نافرمانى مىكنيد، و آنان پيشواى خود را با
آنكه بر باطل است مطيعاند.
4. (در
نامهاى به فرماندهان سپاهش): ... اگر چنين كردم (حقوق شما را به جاى آوردم) نعمت
خداوندى براى شما تثبيت شده و اطاعت من بر شما واجب است و اين كه از هر دعوتى كه
كنم عقب ننشينيد و در امورى كه به صلاح شما است هرگز كوتاه نياييد و در حوادث سخت
و متراكم (براى وصول به حق) فرو رويد[1]
5. (در
نامهاى به مصريان درباره حكمرانى مالك اشتر نخعى): فاسمعوا
له و اطيعوا امره فيما طابق الحق فان امركم ان تنفروا فانفروا، و ان امركم ان
تقيموا فاقيموا، فانه لا يقدم و لايحجم، و لا يؤخر و لا يقدم الا عن امرى. [2]
از او
بشنويد و فرمانش را در هر مورد كه مطابق حق است اطاعت كنيد. اگر به شما دستور بدهد
دسته جمعى حركت كنيد، بدون تاخير راه بيفتيد و اگر امر به توقف نمايد، توقف كنيد؛
زيرا او اقدام نكند و عقب ننشيند و به تاخير و تقديم نيندازد، مگر به دستور من.
6. بر
عهده امام است كه (حقوق مردم را به جاى آورد) ...، پس هر گاه چنين كرد بر عهده
مردم است كه از او شنوايى و اطاعت داشته و دعوت او را لبيك گويند. [3]
7. و ان تركتمونى فانا كاحدكم و لعلى اسمعكم و اطوعكم لمن
وليتموه امركم.[4]
اگر مرا
به حال خود رها كنيد، من نيز چون يكى از شما خواهم بود. شايد بيشتر از شما به سخن
آن كه حكومت خود را به او وامى گذاريد، گوش سپارم.
چهار.
حديثى از امام سجاد 7:
... فقدموا امر الله و طاعته و طاعه من اوجب الله طاعته بين يدى
الامور كلها. [5]