بخش سوم: بررسى فقهى خروج از حاكميت با فرض اعتقاد به از دست رفتن مشروعيت نظام اسلامى‌

فصل اول: مبانى مشروعيت نظام اسلامى و رهبرى آن‌

فصل دوم: منجر نشدن خروج از حاكميت به خروج بر حاكميت‌

فصل سوم: اقدام به خروج بر حاكميت، پس از خروج از آن‌

خاتمه: وظايف و تكاليف نظام اسلامى و مردم در مواجهه با خوارج‌

بررسى خروج از حاكميت دينى در اين بخش با فرض اين نكته است كه خروج كننده در حالى دست به خروج از حاكميت مى زند كه اعتقادش به مشروعيت نظام اسلامى و رهبرى آن را از دست داده است، باورى كه تا به حال، داشته و بر اساس آن، به همكارى و مشاركت در حاكميت پرداخته است.

در اين فرض، از يك سو، چنان كه پيداست، موضوع مشروعيت نظام و رهبرى آن به ويژه در زمان غيبت، نقش اساسى و كليدى دارد. از اين رو، لازم است در باره ويژگيهاى مشروعيت نظام و و از دست رفتن آن، بحث شود تا معلوم گردد كه آيا حصول اعتقاد به از دست رفتن مشروعيت- كه شايد به جرأت بتوان آن را از خطيرترين اعتقادات سياسى اجتماعى افراد در حيات خويش خواند- امرى سهل و آسان است يا از امورى است كه بايستى مبتنى بر اصول متقن باشد و كمال وسواس و دقت را در آن به خرج داد و از ديگر سو، ممكن است كارگزارى كه دست به خروج از حاكميت با فرض ياد شده مى‌زند، خروجش منتهى به خروج بر حاكميت و اقدامات خشونت‌آميز نشود و او پس از خروج، صرفا به مخالفت سياسى با نظام و رهبرى آن بپردازد، يا اينكه خروجش منجر به خروج بر حاكميت شود و او پس از خروج، دست به شورش و قيام عليه نظام و رهبرى آن بزند.

از اين رو، بخش حاضر در سه فصل و يك خاتمه ارائه مى‌شود:

فصل اول: مبانى مشروعيت نظام اسلامى و از دست رفتن آن.

فصل دوم: منجر نشدن خروج از حاكميت به خروج بر حاكميت.

فصل سوم: منجر شدن خروج از حاكميت به خروج بر حاكميت.

خاتمه: وظايف و تكاليف نظام و مردم در برابر پديده خروج از حاكميت.