مبالغى جزيى (به صورت گسترده) ايجاد مىشود و هدف آن
اطمينان (خاطر) بخشيدن به انسانهايى است كه دچار خسارتها و يا آسيبهاى احتمالى در
تجارت و مسافرت و ... مىشوند. [1] بيمه يك نوع قرارداد بين بيمهگذار و بيمهگر
است كه بيمهگر بتواند خطرات احتمالى را كه متوجه بيمه شونده مىشود جبران كرده و
تضمين نمايد. بنابراين بيمه (تأمين) به معناى ايجاد نوعى امنيت (خاطر) در مقابل
حوادث كمر شكن و پر آسيب زندگى است. [2]
بيمه همچنين براى رونق اقتصادى، امنيت بخشيدن به
فعاليتهاى بازرگانى و صنعتى و آسودگى خاطر آحاد مردم ضعيف پديدهاى مطلوب است. [3]
مىتوان گفت آرامش روانى انسان نتيجه احراز دو عامل
درونى و بيرونى است؛ عامل درونى همان ايمان، قناعت، تقوا و ... بوده كه هرچه ايمان
قوىتر و تهذيب نفس انسان بيشتر باشد در مبارزه با مشكلات از آرامش بيشترى
برخوردار خواهد بود و عامل بيرونى هم تضمينهايى چون بيمه است.
2- 5- 1. رابطه بيمه و قضا و قدر:
در مبانى اعتقادات ما آمده است كه بايستى نسبت به
اراده و مشيت الهى تسليم و در برابر حوادث و دگرگونيها صبور و شكيبا بايم و اين
حوادث و مشكلات جزء آزمايشهاى الهى هستند. آيا تأكيد بر بيمه نمودن افراد منافاتى
با موضوع قضا و قدر و به طور كلى با فرهنگ دينى ما ندارد شهيد محمد جواد باهنر در
تشريح اين موضوع اظهار مىدارد:
در اعتقادات ما قضا و قدر جزء مبانى محسوب مىشوند به
اين معنا كه قضاى الهى همان حكم قطعى خدا درباره جريانات و حوادث، و قدر به معنى
اندازهگيرى آنها مىباشد؛ به عبارتى ديگر مشيت و ارداه خدا بر جامعه، رويدادها و
حوادث زندگى انسان و دگرگونىهاى آن حاكم باشد. آيا تاكيد بر بيمه نمودن فرد از هر
جهت با فرهنگ دينى ما كه همه حوادث به مشيتهاى الهى است و بايد تسليم اراده خدا
باشيم منافات دارد؟ آيا با تاكيد بر «بيمه» اين عقيده را متزلزل مىكنيم يا نه،
(بايد گفت) قضا و قدر معنايش اين است كه اراده خدا حاكم است ولى اين انسان است كه
مىتواند مسير اراده خدا را كشف كند
[1] سِید
محمد حسِینِی بهشتِی بِیمه در اقتصاد اسلامِی (مجموعه
سخنرانِیها) ص 14