responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 26

در جاى ديگر آن حضرت عدم رعايت مساوات در تقسيم بيت‌المال را ستم و غصب مى‌شمرد و درباره پى‌آمدهاى چنين كارى مى‌فرمايد:

«وَاللَّهِ لَأَنْ أَبيتَ عَلى‌ حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً، وَ أُجُرَّ فِى الْأَغْلالِ مُصَفَّداً، أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَومَ القِيامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ الْعِباد و غاصِباً لِشَىْ‌ءٍ مِنَ الْحُطامِ، وَ كَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلى‌ قُفَولُها و يَطُولُ فِى الثَّرى‌ حُلُولُها» [1]

به خدا سوگند اگر شب را بيدار بر روى خار سعدان بگذرانم و مرا در غُل‌ها بسته بكشند، محبوب‌تر است نزد من از اينكه خدا و رسول را روز قيامت ملاقات كنم درحالى‌كه بر بعضى از بندگان ستم كرده چيزى از مال دنيا غصب كرده باشم! و چگونه به كسى ستم روا دارم براى نفسى‌كه با شتاب به كُهنگى و پوسيدگى باز مى‌گردد و در زير خاك ماندنش به درازا مى‌كشد.

آن حضرت تسامح در اموال بيت‌المال را ناروا مى‌داند و رعايت خويشاوندى، حتى نسبت به برادر تهيدست و عيالمندش، عقيل، را مردود مى‌شمرد و داستان آمدن وى را نزد خودش چنين نقل مى‌فرمايد:

سوگند به خدا (برادرم) عقيل را در فقر و پريشانى شديدى ديدم كه يك مَن گندم (ازبيت‌المالِ) شما را از من درخواست نمود و كودكانش از شدت پريشانى موهاى‌شان غبار آلوده و رنگ‌هاشان تيره مى‌نمود، مانند آنكه رخسارشان با نيل سياه شده بود، و عقيل براى درخواست خود تأكيد كرده سخنش را تكرار مى‌كرد و من‌


[1] - نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبۀ 215، ص 713

نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 26
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست