responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 25

بدوزم، چه پشت شترم زخم شده بود.

رسول خدا 6 فرمود:

اما حق من از اين گروهه مال تو باشد.

مرد انصارى گفت:

اگر كار به اين سختى است نيازى به آن ندارم.

و آن را ميان غنايم انداخت. [1]

آرى، حتى نخ و سوزن و يك گروهه نخ مويى را هم نمى‌توان بدون اجازه و پيش از تقسيم تصرف كرد. شايد باوركردنى نباشد، اما حقيقت دارد.

امير مؤمنان، على 7 در پاسخ عبدالله بن زمعه كه از آن حضرت درخواست مالى كرده بود، فرمود:

«إنَّ هذَا المالَ لَيْسَ لى‌ وَ لالَكَ وَ إِنَّما هُوَ فَيْى‌ءٌ لِلْمُسْلِمينَ وَ جَلْبُ أَسْيافِهِمْ، فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِى حَرْبِهِمْ كانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ وَ إِلَّا فَجَناةُ أَيْدِيهِمْ لا تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْواهِهِمْ» [2]

اين مال نه از آن من است و نه از آن تو، بلكه غنيمت مسلمانان و دست آورد شمشيرهاى ايشان است. پس اگر با آنها در كارزارشان شريك بوده‌اى تو را هم مانند آنان نصيب و بهره مى‌رسد و اگر نه، چيده دست‌هاى آنان براى دهن‌هاى ديگران نمى‌باشد!


[1] - تاريخ پيامبر اسلام، محمد ابراهيم آيتى، چاپ دوم، ص 562، به نقل از سيرۀ ابن هشام، ج 4، ص 134-135

[2] - نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبۀ 223، ص 728

نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 25
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست