responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 74

رفت. من گفتم: چرا طلب اين كاسب را از اين اموال نمى‌دهى؟ فرمود:

اينها مال فقراست، ربطى به من ندارد و من از مال خود چيزى ندارم، مى‌خواهم اين فرش را بفروشم و دين خود را بپردازم و از اين رو مهلت خواستم. [1]

جالب است بدانيم كه شيخ انصارى، خود از جمله فقيران بود و مى‌توانست از آن اموال استفاده كند، ولى او فقر را دوست مى‌داشت و حاضر نبود از تخت سلطنت آن كنار رود. نقل شده است كه شمارى از بزرگان بغداد اموالى را نزد شيخ فرستادند و چنين عنوان كردند كه اينها اموال شخصى‌شان است و از اموال سهم امام نيست كه او نخواهد بپذيرد.

آنها مى‌خواهند كه آن را به شيخ ببخشند تا در دوران پيرى در آسايش زندگى كند. اما او نپذيرفت و فرمود: حيف نيست [حال‌] كه عمرى [را] به فقر گذرانيده‌ام، در اين اواخر عمر خود را غنى كنم و نام من از طومار فقرا محو و در آخرت از مقام آنها بازمانم؟ [2]

البته چنين رفتارى از همگان ساخته نيست. ولى حقيقت امر اين است كه آن بزرگان جاهايى را و چيزهايى را با ديده يقين مى‌ديدند كه اين اندازه در مسائل مربوط به بيت‌المال دقت به خرج مى‌دادند و بر خودشان سخت مى‌گرفتند. آنها پيامدهاى ناگوار استفاده شخصى از بيت‌المال را مى‌ديدند، آنان صداى ناله و فرياد كسانى را كه در دوزخ گرفتار حقّ مردم‌اند مى‌شنيدند، آنان به درازا كشيدن حساب كسانى را كه بار دنيوى‌شان سنگين است با تمام وجود لمس مى‌كردند. از اينرو نهايت‌


[1] - زندگانى و شخصيت شيخ انصارى، انصارى، مرتضى، ص 89

[2] - همان، ص 86

نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 74
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست