طبقات چهارگانه ياد شده به ترتيب بايد متعهد پرداخت
ديه بشوند.
منظور از «عصبه» خويشان پدرى يا پدر و مادرى انسان،
مانند برادران، برادرزادگان، عموها و عموزادگان است. اين اشخاص كه يك روزى دارايى
انسان را به ارث مىبرند، بايد ديه خسارتهاى خطايى او را بپردازند. اين امر، در
واقع، نوعى بيمه شرعى است كه شارع آن را بر ورثه تحميل كرده است و حق بيمه اى كه
ورثه مىگيرند، همان ارثى است كه اگر اين شخص قبل ازآنها بميرد، از مالش خواهند
برد.
در صورت نبودن اين طبقه، چنانچه پيش از اين برده بوده
و مولايى داشته و آن مولا او را آزاد كرده، او بايد ديهاش را را بپردازد؛ اينجا
مىگويند ديه او به عهده «معتق» است.
در صورت نبودن معتق- همان طور كه امروزه چنين است-
«ضامن جريره» در حكم عاقله است؛ ضامن جريره كسى است كه با انسان تعهد مىبندد كه
در صورت نبودن وارثى از خويشاوندان، از يكديگر ارث ببرند و در زمينه جنايتهايى كه
از طريق خطاى محض انجام مىگيرد، ضامن يكديگر باشند.
ضمان جريره خيلى به بيمه نزديك است. اصولًا مىتوان
گفت كه ضمان جريره خود نوعى بيمه قراردادى است كه اسلام آن را امضا كرده است.
حال اگر ضامن جريره هم وجود نداشته باشد، امام 7 و به تعبير ديگر