نام کتاب : شخصیت و دیدگاههای فقهی امام خمینی نویسنده : یوسفیان، نعمتالله جلد : 1 صفحه : 21
بسيار نامطلوب بود، بهطورى كه اگر كسى فلسفه
مىخواند، يا تدريس مىكرد، مورد تكفير افراد متحجّر و مقدّسنما قرار مىگرفت.
امام در ترسيم وضعيت فلسفه در آن دوران مىفرمايد:
وضع فلسفه هم بهصورت امروز نبود، آقاى شاهآبادى قدس
سره مىگفت: مرحوم آقاميرزا علىاكبر يزدى كه يكى از فلاسفه بزرگ و مردى عالم و
صادق و پرهيزكار بود، وقتى فوت كرد شخصى براى تعريف از او در منبر گفت: خودم ديدم
كه او قرآن مىخواند! [1]
در جاى ديگر مىفرمايد:
ما كه آمديم قم، مرحوم آقا ميرزا علىاكبر حكيم- خدا
رحمتش كند- در قم بود [و به تدريس فلسفه مىپرداخت] وقتى كه حوزه علميه قم تأسيس
شد يكى از مقدسين- آن هم خدا رحمتش كند- گفته بود: ببين اسلام به كجا رسيده است كه
درِ خانه آقا ميرزا علىاكبر باز شد! [2]
امام قدس سره در چنين موقعيتى احساس وظيفه كرده، براى
مبارزه با تحجّرگرايى و افكار پوچ و جريانات مخالف دين، دست به كار تدريس فلسفه
شد. فلسفه ايشان فلسفه صدرالمتألّهين قدس سره [3] بود كه حدود بيست سال آن را
تدريس مىكرد. [4]
مرحوم حاج سيد احمد خمينى درباره اوضاع نابسامان
فلسفه در حوزه علميه قم و احساس وظيفه امام قدس سره در شكستن جوّ فلسفهزدايى
مىفرمايد:
متحجّرين شرايط را جورى مهيّا ساختند كه وقتى
مىخواستند كتاب منظومه را از جايى بلند كنند از انْبُر استفاده مىكردند و لمس
كردن آن را نجس مىدانستند، يا فرضاً اگر كسى فلسفه مىخواند او را بىدين
مىدانستند. امام شكستن جوّ متحجّر را در درون حوزه قم قدم اوّل مبارزه تشخيص
دادند.» [5]