- خطاب به يكى از عمالش كه در بيت
المال خيانت كرده بود:
اى كسى كه نزد ما از خردمندان بودى، چگونه آشاميدن و
خوردن اين مال بر تو گواراست؛ در حالى كه مىدانى آنچه مىخورى و مىآشامى از حرام
است؟! كنيزان مىخرى و با زنان ازدواج مىكنى آن هم از مال يتيمان و مسكينان و
مؤمنان و مجاهدانى كه خدا اين اموال را براى آنها قرار داده و بلاد اسلامى را به
آنان محافظت نموده است. از خدا بترس و اموال اين قوم به آنان بازگردان كه اگر چنين
نكنى ... با اين شمشير گردنت را بزنم؛ شمشيرى كه هر كس را ضربتى زدهام به دوزخش
فرستادهام. [1]
ب- سيره:
1- معروف است كه شب هنگامى، عمروعاص در بيت المال به
ملاقات حضرت امير 7 آمد. حضرت بيدرنگ شمع بيت المال را خاموش كرد و در زير نور
ماه به مذاكره با او پرداخت و روا نديد كه در غير امور بيت المال، اموال آن را
مصرف نمايد. [2]
2- حضرت امير 7 در حفاظت از بيت المال حساس بود و
آن را از كارگزارانش مطالبه مىكرد و آنها را كه در اين امر كوتاهى و يا خيانت
مىكردند، بيدرنگ توبيخ و بركنار مىنمود. [3]
3- على بن ابى رافع نقل مىكند كه من متصدى اموال بيت
المال و كاتب او بودم و در بيت المال يك گردنبند مرواريد بود كه در جنگ بصره آن را
به دست آورده بود. دختر على 7 پيش من آمد و آن را به عنوان عاريه مضمونه مردوده
گرفت و قبول كرد كه پس از سه روز باز پس دهد.
روزى على 7 گردنبند را بر گردن دخترش ديد. گفت:
«اين گردنبند را از كجا به دست آوردهاى؟» گفت: «از على بن ابى رافع خزينه دار بيت
المال به صورت عاريه گرفتم تا در روز عيد با آن زينت نمايم و سپس برگردانم.»