«فقه» در لغت به معناى فهم عميق است. اطلاعات ما
درباره امور و جريانهاى جهان دو گونه است: گاه اطلاعات ما سطحى است و گاه عميق [1].
اگر كسى اطلاعاتش در زمينهاى به حدى برسد كه از
مشاهدات سطحى عبور كند و به عمق مسائل پى ببرد، او را «متفقّه» در آن زمينه
مىدانند.
«تفقه در دين» كه در آيات و روايات، مكرر بدان اشاره
شده [2]، شامل همه شئون اسلامى است، اعم از آنچه مربوط است به اصول اعتقادات،
اخلاقيات و احكام و مقررات عملى؛ ولى آنچه در ميان مسلمين از قرن دوم به بعد
درباره كلمه «فقه» مصطلح شد، قسم خاص است كه مىتوان آن را «فقه الاحكام» يا «فقه
الاستنباط» خواند و آن عبارت است از: «فهم دقيق و استنباط عميق مقررات عملى اسلامى
از منابع و مدارك مربوطه» [3] و نيز «مجموعهاى مدوّن از مقررات عملى اسلام كه
توسط فقها از منابع استنباط شدهاند».
امروزه در كنار كلمه «فقه» دو واژه «اجتهاد» و
«تقليد» نيز مطرح اند. «اجتهاد» مرادف با فقه به معناى اول است [4]، و مجتهد و يا
فقيه كسى است كه قدرت استنباط مقررات
[1] شهِید مرتضِی مطهرِی آشناِیِی
با علوم اسلامِی، ص251