1- پيامبر 6: ان اللَّه إذا اراد ان يهلك عبداً نزع منه الحياء، فاذا نزع منه الحياء لم تَلقَه الّا مُقيتاً مُمقِتا. [1]
هر گاه خداوند هلاكت بندهاى را بخواهد، حياى را از او مىگيرد، و آن گاه كه حيا از او گرفته شود، مبغوض و منفور مىشود.
2- امام على 7: المُروءة اجتناب الرجل ما يَشينُه، واكتسابه ما يَزينُه. [2]
مروت، دورى مرد است از آنچه مايه ننگ او است، و به دست آوردن چيزهايى كه باعث آراستگى او است.
3- اصل المروءة الحياءُ وثمرتها العِفّة. [3]
ريشه مروت، شرم است و ميوهاش خويشتندارى.
4- حسب المرء مِن كمال المروءة تركه ما لايَجمُلُ به. [4]
در كمال مروت آدمى، همين بس كه آنچه را زيبنده او نيست، ترك گويد.
5- افضل المروءة استبقاء الرجل ماء وجهه. [5]
برترين مردانگى، پاسدارى از آبروى خويش است.
ب- نظر فقها:
1- در فقه اسلامى در برخى از موارد مانند مرجع تقليد، امام جماعت، قاضى و شهود و غيره، عدالت شرط است. [6] مشهور ميان فقها اين است كه رعايت شأن و منزلت اجتماعى در تحقق عدالت دخالت دارد و بىاعتنايى به آن سبب سقوط عدالت [7] و حتى سبب فسق [8] مىگردد.
[1]. نهج الفصاحة، حديث 671.
[2]. ميزان الحكمة، ج 11، حديث 18691.
[3]. همان، حديث 18726.
[4]. همان، حديث 18730.
[5]. همان، حديث 18740.
[6]. ر. ك: جامع المسائل، فاضل لنكرانى، ج 2، ص 126.
[7]. ر. ك: المبسوط، شيخ طوسى، ج 8، ص 217؛ السرائر، ابن ادريس، ج 2، ص 117.
[8]. ر. ك: مسالك الافهام، شهيد ثانى، ج 2، ص 103.