الف- وظيفه مرد؛ با بروز نشانههاى نشوز
در زن، مرد نخست به موعظه و نصيحت او مىپردازد و حكم خدا و پيامبر و وظيفه همسرى
را به ياد او مىآورد و وى را از عواقب سوء ناسازگارى برحذر مىدارد، سپس- اگر پند
و اندرز كارگر نيفتاد- مرد حق دارد با همسرش قهر كند به اين معنا كه رختخوابش را
از او جدا كند يا هنگام خوابيدن به او پشت كند.
در مرحله سوّم، اگر زن از قهر شوهر نيز
متنبّه نشد و بر نشوز اصرار كرد، مرد حق دارد او را كتك بزند؛ به اندازهاى كه دست
از نشوز بردارد و بيش از آن مجاز نيست، اگر زن با كتك مختصر، از نشوز بازنگردد،
مرد مىتواند او را بيشتر بزند، بهشرطى كه منجر به قرمز يا سياه شدن بدن يا خونين
شدن آن نگردد و زدن نيز به نيّت اصلاح باشد، نه براى انتقام و عقدهگشايى و اگر
مرد بهگونهاى زن را بزند كه صدمهاى به او وارد شود (مثل سرخ و سياه شدن بدن و
جارى شدن خون)، واجب است غرامت (ديه) بپردازد. [1]
ب- وظيفه زن؛ با بروز نشوز از سوى مرد،
زن نخست به مطالبه حقّ خويش مىپردازد و مرد را پند و اندرز مىدهد كه حقوق واجب
شرعى او را ادا كند و دست از مخالفت بردارد. در مرحله دوم اگر نصيحت و اندرز كارگر
نيفتاد، زن به حاكم شرع، مراجعه و از شوهر خويش شكايت مىكند و حق ندارد با شوهرش
قهر كند يا او را كتك بزند.
در مرحله سوّم، كه حاكم شرع از نشوز مرد
آگاهى مىيابد، او را از كار حرام نهى مىكند و به او دستور مىدهد كه وظيفه واجب
خود را انجام دهد؛ اگر امر و نهى حاكم سود نبخشيد، او را به آنچه خود صلاح
مىداند،