اگر مرد براى طلاق، كسى را وكيل كند،
وكيل نمىتواند شاهد هم باشد، چنانكه خود مرد نيز نمىتواند شاهد قرار گيرد. [1]
يادآورى؛ طلاق، مخصوص همسر دائمى است و
همسر غيردائمى با اتمام مدّت يا بخشيدن آن از سوى شوهر، از مرد جدا مىشود و نيازى
به صيغه طلاق نيست.
ب- شرايط طلاقدهنده
1- بلوغ (بنابر احتياط واجب)؛ پس، بنابر
احتياط واجب، طلاق نابالغ، صحيح نيست؛ چه بىواسطه چه باواسطه وكيل، اگرچه مميّز و
دهساله باشد. [2]
2- عقل؛ بنابراين، طلاق شخص ديوانه صحيح
نيست؛ چه ديوانگىاش دائمى باشد چه دورهاى. شخص مست و هركس كه بهطريقى عقلش را
از دست داده نيز مانند ديوانه است. [3]
3- قصد؛ يعنى شوهر بهطور جدّى تصميم به
طلاق داشته باشد.
بنابراين طلاق غيرمصمّم مثل كسى كه خواب
است يا بهطور سهوى و اشتباهى و شوخى صيغه طلاق را بخواند صحيح نيست. [4]
4- اختيار؛ به اين معنا كه اكراه و اجبارى در كار نباشد. پس اگر كسى را به
ضرر مالى، جانى و آبرويى تهديد كنند كه زنش را طلاق دهد، چنين طلاقى صحيح نيست. [5]