براى
واژه «سازمان» نيز تعريفهاى متعددى شده است از جمله:
«سازمان»
عبارت است از مجموعهاى از افراد كه با كاربرد دانش و فنون و ابزار متنوع و ايجاد
روابط متقابل گروهى، كوششها و فعاليتهاى هماهنگ و پيوستهاى را در قالب روابط
متشكل به منظور رسيدن به هدف يا اهداف مشترك و معين به اجرا مىگذارند. [1]
همانطور
كه از تعريف ياد شده برمىآيد سازمان، يك محيط اجتماعى است كه عدهاى براى رسيدن
به هدفى مشترك در آن كار مىكنند. پس منظور از «فقه سازمانى» آن دسته از احكام و مقررات
فقهى است كه براى كاركنان سازمان كاربرد دارد و وظيفه شرعى آنها را در اداره و
سازمان مورد نظر نسبت به چگونگى استخدام، كار، بيتالمال، قوانين و مقررات و
ارتباطات سازمانى افراد و مانند آن مشخص مىسازد.
جايگاه نيروها در سازمان
هر
سازمانى براى رسيدن به هدفهاى خود به چهار عامل «نيروى كار»، «مديريت»، «سرمايه»
و «منابع طبيعى» نيازمند است. در اين ميان، عامل «نيروى كار» از اهميت ويژهاى
برخوردار است و مىتوان گفت اساسىترين عامل و در واقع روح هر سازمان، افراد آن
سازمان هستند كه از تمايلات، احساسات، شخصيت، انگيزهها، صفات وويژگىهاى متفاوتى
نسبت به يكديگر برخوردارند. چنانچه اين عامل از سازمان حذف شود عوامل و امكاناتى
چون ساختمانها، تجهيزات، ماشين آلات، ابزار و ادوات و غيره نيز بدون استفاده
مانده، سازمان از حركت بازخواهد ايستاد. بنابراين، روح سازمان عامل انسانى است و
همين عامل، سازمان را به اهداف خود مىرساند. درباره سازمانهاى نظامى گفته شده:
فرماندهان
عالى مقام ارتشها معتقدند كه در جنگها ابتدا انسانها مقدم و مهمّاند؛ ابزار،
[1]
. فرهنگ واژهها و اصطلاحات مديريت و سازمان، صغرى معينى، ص 114