پس پرده
«ستر الهى» راحت نگذارى و تلاش كنى كه بر حريم پوشيده مردم آگاه شوى و پرده پوشش
آنان را پاره كنى و بر اسرارى دست يابى كه پوشيده بودنش براى سلامت دل و دين تو
سودمندتر خواهد بود.» [1]
همچنين
ريشه تجسّس را «بد گمانى به مردم» دانسته، مىنگارد؛ «يكى از پيامدهاى بدگمانى،
تجسّس است؛ چرا كه دل آدمى به گمان تنها بسنده نمىكند و در پى كند و كاو برمىآيد
و در نتيجه به تجسّس، روى مىآورد كه آن نيز [از نظر شرعى]، ممنوع است.» [2]
قرآن
مجيد، به صراحت از پيروان خويش مىخواهد كه به گناه زشت تجسّس آلوده نگردند و
مىفرمايد:
اى كسانى
كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد؛ چرا كه برخى از گمانها گناه
است و هرگز (در كار ديگران) تجسّس نكنيد و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند.
در اين
آيه شريف، سه گناه «بدگمانى، تجسّس و غيبت» پشت سر هم قرار گرفته و الهام دهنده
اين نكته است كه گناه دوم نتيجه گناه اوّل و گناه سوم نتيجه گناه دوم است و
همانگونه كه بدگمانى سبب تجسّس مىشود، تجسّس نيز، زمينه ساز غيبت است و تجسّس
كننده اگر بر آگاهى خود از عيوب و اسرار مردم بسنده كند، مرتكب اين تخلّف و گناه
شده است و اگر آنها را براى ديگران نقل كند، مرتكب گناه غيبت نيز شده است.
بنابراين،
بر مديران مسلمان فرض است كه نسبت به همكاران خود، خوشبينى و اعتماد داشته باشند
و جز از راه علم و يقين به هيچ يك از آنها بدگمان نباشند و نيز بههيچ عنوان- جز
در موارد ضرورى و قانونى- در خلوت گاه ذهنى و عملى و اخلاقى ديگران تجسّس نكنند.
گفتنى است كه در مورد گزينش افراد براى شركت، ازدواج، استخدام و مانند آن،