اشغال كند،
در واقع به آرمان و عقيده خود و نظام و انقلاب، خيانت كرده است.
بر اين
اساس، مسؤولان ذىصلاح، وقتى از عدم كارآيى مدير يك بخش، آگاهى يافتند، بايد بدون
درنگ در فكر جايگزين او باشند و ضمن حفظ آبرو و شخصيّت نامبرده، فرد شايستهاى را
به جاى او منصوب كنند.
در جنگ
جمل، حضرت امام على 7 پرچم سپاه را به فرزندش- محمّد بن حنفيه- سپرد و
در حالى كه صفوف لشگر آماده يورش بود، به او دستور حمله داد، محمّد- كه گويا
مقدارى دچار بيم و هراس شده بود- اندكى درنگ كرد و عرضه داشت: «اى امير مؤمنان!
آيا به آسمان نمىنگريد، گويا آهنگ باريدن دارد!» امام 7- كه در اين
لحظه، درنگ و ترديد را سبب ترديد و دو دلى نيروها مىدانست- به چالاكى بر سينه
محمّد كوفت، پرچم را از او گرفت و فرمود: «اين ترديد و بيم توسّط يك ژن از مادرت
به تو ارث رسيده است!» آنگاه خود بىدرنگ به دشمن حمله كرد و نيروها نيز در پى او
چنين كردند. [1]
عزل و نصب مشروع
همانطور
كه پيشتر ياد كرديم در رأس هرم مديريت اسلامى، «ولىّ فقيه» قرار دارد، كه از سوى
امام معصوم به اين مقام شامخ منصوب شده است و در نظام اسلامى، مديرانى حقّ اعمال
مسؤوليّت دارند و مشروع هستند كه در سلسله تشكيلاتى از سوى ولايت فقيه حقّ دخالت
در امور را داشته باشند، اين حكم از پايينترين پست سازمانى تا عالىترين مقام
اجرايى كشور را شامل مىشود. حضرت امام خمينى در اين باره مىفرمايد:
اگر
چنانچه فقيه در كار نباشد، ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است ... اگر به امر خدا
[كه توسّط فقيه اعمال مىشود] نباشد، رئيس جمهور با نصب فقيه نباشد، غير مشروع
است، وقتى غير مشروع شد، طاغوت است، اطاعت او اطاعت طاغوت است. [2]
منويات
مقام رفيع ولايت نيز از مجراى قانونى كه در مجلس شوراى اسلامى، هيأت دولت و مراجع
ذىصلاح ديگر تصويب مىشود، ا عمال مىگردد و بر اين اساس، عزل و