كه
بپردازم و طلبكار نيز با سخنى رضايت خويش را قبول و اعلام مىكند. [1]
وقتى
ضمانت با شرايط صحيح منعقد گردد، بدهى بدهكار به ضامن منتقل مىشود و بدهكار از
پرداخت بدهى، معاف مىشود. [2] چنانچه بدهكار بدون اجازه ضامن، بدهى خود را
بپردازد، ضامن برىءالذّمه مىشود و طلبكار، حقّى بر گردن ضامن ندارد. [3]
اگر ضامن
بدون اجازه بدهكار، بدهى او را ضمانت كند، حق رجوع به او [و دريافت وجه] را ندارد
و اگر با اجازه او ضمانت كند، بعد از اداى دين مىتواند به بدهكار مراجعه كند [و
وجه پرداختى را دريافت كند.] [4]
ب- ضمان قهرى
چنان كه
ياد كرديم «ضمان قهرى» خارج از قرارداد ضمان به موجب يكى از اسباب ضمان- كه در فقه
متعدد است- برعهده شخص قرار مىگيرد. آنچه در اينجا بدان مىپردازيم، بيشتر از نوع
ضمان قهرى است.
قلمرو ضمان
بخش
مهمّى از هزينههاى زندگى در قلمرو نوعى ضمان قرار مىگيرد كه انسان بايد از عهده
آنها برآيد، به مثالهاى زير توجّه كنيد؛
- كسى كه
ازدواج مىكند، با اجراى صيغه عقد، پرداخت مهريه زن و در شرايطى پرداخت نفقه او را
برعهده مىگيرد.
-
مشتريّى كه كالايى را به شكل نسيه خريدارى مىكند، ضامن پرداخت قيمت آن به فروشنده
مىشود.
- هر كس
بخشى از اموال دولتى يا شخصى ديگران را در اختيار دارد، ضامن نگهدارى و استرداد به
موقع آنهاست.
[1]
- ر. ك. تحريرالوسيله، ج 2، ص 25، مقدمۀ كتاب الضمان