نام کتاب : قواعد و احکام حفاظت اطلاعات نویسنده : احمدیان، اسدالله جلد : 1 صفحه : 34
باز هم
احساس تشنگى مىكند. اين شخص اگر آب نخورد، نه براى اين است كه به آب علاقه ندارد،
بلكه براى مصالحى آب نمىخورد؛ حال اگر كسى او را وادار كند كه آب بياشامد اكراه
صدق مىكند، بدون اينكه از نوشيدن آب نفرت داشته باشد. [1]
بنابراين،
اكراهى كه در اينجا بحث مىشود لازم نيست به كارى تعلق بگيرد كه مورد نفرت انسان
باشد، بلكه ممكن است كارى به صورت طبيعى مورد علاقه انسان باشد، ولى براى مصالحى
اين كار را انجام ندهد. براى مثال، ممكن است شنيدن موسيقى مورد علاقه كسى باشد،
ولى به دليل پايبندى به مسائل شرعى گوش نكند، حال اگر كسى او را وادار به شنيدن
موسيقى كند، اين كار، اكراه است، با اينكه مورد علاقه اوست.
از
ضرورتهايى كه محرّمات را مباح مىكند، اكراه و تقيه است، چه نتيجه اكراه، ترس بر
جان خودش باشد، چه جان كسى كه خونش محترم است و چه نتيجه آن ترس بر آبرو و حيثيت
خودش باشد يا آبروى شخصى كه حيثيت او محترم است و چه نتيجه اكراه از دست رفتن مال
قابل اعتنايى از او باشد كه از دست رفتن آن براى او حرجى است. [2]
فرق بين اكراه و اضطرار در حديث رفع
اكراه و
اضطرار از نظر معنا ربطى به هم ندارند، زيرا اكراه صفت و كار شخص ديگرى است، ولى اضطرار
صفت شخص مضطر است، چه اضطرار از ناحيه اكراه حاصل شود و چه از ناحيه نيازهاى خود
شخص.