نام کتاب : کلیات فقه اسلامی نویسنده : علی نوری، علیرضا جلد : 1 صفحه : 199
اكنون
اين سؤال مطرح مىشود كه چرا اسلام با اينكه طلاق را منفور مىداند، مانع قانونى
بر سر راه آن قرار نداده و آن را تحريم نكرده است؟
پاسخ:
پيمان زناشويى با همه پيمانهاى ديگر اجتماعى از قبيل بيع، صلح، اجاره، وكالت و
... اين تفاوت را دارد كه اين گونه امور تنها يك سلسله قراردادهاى اجتماعى هستند و
طبيعت و غريزه در آنها دخالت ندارد؛ بر خلاف پيمان ازدواج كه بر اساس يك علقه و
خواهش طبيعى است و مكانيسم خاصى دارد؛ پيمانى است كه اساسش بر محبت و يگانگى است و
قابل اجبار و الزام نيست؛ زيرا با زور قانون مىتوان دو نفر را ملزم ساخت كه
ساليانى دراز با يكديگر همكارى كنند اما ممكن نيست دو نفر را با زور قانون به
دوستى همديگر وادار كرده و اينكه نسبت به هم صميمى بوده و هر يك خواهان سعادت
ديگرى باشد، بلكه براى دستيابى به اين مطلب بايد تدابير عملى ديگرى انديشيد.
مكانيسم
طبيعى ازدواج كه اسلام قوانين خود را بر اساس آن پايهريزى كرده اين است كه زن در
كانون خانواده محبوب و محترم باشد و زندگى زناشويى به طور طبيعى دوام يافته و زن
هميشه مطلوب و مورد احترام مرد باقى بماند و در اين راستا سفارش كرده زن براى
شوهرش آرايش كند و تمايلات جنسى او را اشباع نمايد و از سوى ديگر به مرد توصيه
كرده، به زنش مهربانى نموده و محبتش را به وى ابراز كند و ...
بنابراين
اگر به عللى، زن از مقام و محبوبيت خود سقوط كند و شعله محبت مرد نسبت به او خاموش
شود، پيمان ازدواج از نظر طبيعى از بين رفته است و در اين صورت اگر همه گونه
تدابير لازم براى احيا و تجديد اين پيمان بىنتيجه بماند و تنفر زن و مرد از
همديگر به حدى رسد كه نتوانند با هم زندگى كنند، طلاق آخرين راه براى فسخ ازدواج و
رهايى است و اسلام، زن و مرد را مجبور ننموده كه عمر خود را از سر اضطرار و ناچارى
در درون قفسى به نام محيط خانه تضييع كنند.
البته
اسلام از هر چيزى كه مرد را از طلاق منصرف كند استقبال كرده و مقرراتى براى طلاق
وضع نموده كه طبعاً موجب به تأخير افتادن آن مىشود تا شايد مرد منصرف گردد.
نام کتاب : کلیات فقه اسلامی نویسنده : علی نوری، علیرضا جلد : 1 صفحه : 199