نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 103
معاويه گفت: اى پسر عباس، دست از سر من
بدار و زبانت را از من باز دار و اگر چارهاى ندارى و بايد چنين كنى، پنهانى كن و
آن را آشكار به گوش ديگران مرسان! ...» [1]
نقل شده است كه گروهى از بنىاميه به
معاويه گفتند: اى اميرالمؤمنين تو به آرزويت رسيدى؛ كاش از لعن اين مرد دست بر
مىداشتى. گفت نه به خدا، تا آنگاه كه كودكان بر لعن على بزرگ و جوان و بزرگان و
جوانان پير شوند؛ و هيچ گويندهاى از او فضيلتى نقل نكند [اين كار بايد ادامه
يابد]. [2]
همچنين معاويه به موازات اين اقدام، از
طريق جيرهخورانى كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم افترا مىبستند، به
نشر فضايل و مناقب دروغين براى عثمان و دو خليفه پيش از او و ديگر صحابه، در همه
سرزمينهاى اسلامى دست زد. همه اين كارها براى آن بود كه دليل اهل بيت را مبنى بر
اين كه در فضايل و مناقب، كسى به پاى آنها نمىرسد، باطل كند!
اين متن تاريخى خواندنى است: معاويه به
كارگزارانش در همه جا نوشت كه شهادت هيچ كدام از شيعيان و خاندان على عليه السلام
را نپذيرند. همچنين نوشت: به هر كس از پيروان و دوستان و دوستداران عثمان كه نزد
شماست و كسانى كه فضايل و مناقب او را نقل مىكنند فرصت دهيد، به مجالس آنان نزديك
شويد و آنان را به خود نزديك گردانيد و احترام كنيد؛ آنچه را كه هر كدامشان نقل
مىكند همراه با نام او و نام پدرش و نام قبيلهاش براى من بنويسيد. آنان چنين
كردند، تا آن كه به دنبال جوايز و جامهها و بخششها و تيولهايى كه معاويه در
ميان اعراب و موالى ناقل حديث سرازير كرد، روايتهاى مربوط به فضايل و مناقب عثمان
فراوان گشت. اين امر در همه شهرها رواج يافت و مردم براى مال و منال دنيا به رقابت
پرداختند. هر آدمِ بىاعتبارى كه نزد يكى از كارگزاران معاويه مىآمد و چيزى
درباره فضيلت و منقبت عثمان نقل مىكرد، كارگزار نام او را مىنوشت و او را مقرّب
مىساخت و دربارهاش شفاعت مىكرد. مدتى كه بدين منوال گذشت به كارگزارانش نوشت كه
درباره عثمان حديث فراوان گشته و در جاى جاى قلمرو اسلامى