responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 106

بخشنده‌ترين امّت من است». [1] و فرموده است: «و صاحب سرّ من، معاوية بن ابى‌سفيان است». [2] نيز آن حضرت از زبان جبرئيل فرموده است: «يا محمد، سلام مرا به معاويه برسان و او را به نيكى سفارش كن؛ زيرا كه امين خداوند بر كتاب و وحى اوست و چه امانتدار خوبى!». [3]

يا: «امانتداران سه تايند: جبرئيل، من و معاويه.» [4]

يا: «پروردگارا او را هدايت‌گر و هدايت شده گردان و ديگران را به وسيله او هدايت كن». [5]

و احاديث جعلى بسيارى كه پيوسته تا به امروز بسيارى از فرزندان اين امّت با آن‌ها گمراه مى‌شوند.

ب- باز داشتن مردم به نام دين از نارضايتى از حاكم ستمگر و قيام عليه او:

معاويه كوشيد تا مردم را از قيام عليه ظلم و جور بترساند و فرمانبردارى از حاكم را، گرچه ستمگر باشد، نيك جلوه دهد. او در برابر هركس كه فكر قيام و انقلاب را در سر مى‌پروراند، تهمت تفرقه‌افكنى ميان امّت را علم كرد؛ اتهامى كه كيفرش قتل بود. همه اين‌ها به نام دين و از طريق احاديث بسيارى كه به وسيله دستگاه‌هاى تبليغاتى و به منظور ترساندن و گمراه سازى امّت جعل مى‌شد، انجام مى‌گرفت؛ براى نمونه به چند نقل زير توجّه كنيد:

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «هر كس از حاكم خويش چيزى ناخوشايند ببيند، بايد بر آن شكيبايى ورزد؛ زيرا هر كس جداى از جماعت بميرد، بر مرگ جاهليت مرده است.» [6]

ابوهريره از عجاج پرسيد و گفت: اهل كجايى؟ گفت: اهل عراق. گفت: زود است كه اهل شام براى گرفتن زكات نزد تو بيايند. آن‌گاه كه پيش تو آمدند، خود با اموال به پيشوازشان برو؛ و چون بر سر اموال رفتند تو از آن‌ها دور باش و اموال را به آنان واگذار. مبادا به آنان‌


[1] - تطهير الجنان، ص 12.

[2] - همان، ص 13.

[3] - البدايه والنهايه، ج 8، ص 120.

[4] - همان.

[5] - همان.

[6] - بخارى، ج 9، ص 47، باب الفتن.

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست