responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 118

با توام و نه عليه تو! زن و فرزندم را رها كرده‌ام و از ابن زياد بر آنان بيمناكم. حسين عليه السلام فرمود: «بنابر اين از نزد ما بگريز تا شاهد قتل ما نباشى، زيرا به خدايى كه جان محمد به دست اوست، هر كس امروز شاهد قتل ما باشد و ما را يارى نكند، خداى او را در دوزخ افكند». من نيز گريزان پيش رفتم تا قتلگاهش از ديده‌ام پنهان شد. [1]

ببينيد كه چگونه انسان به سبب ضعف درونى، خودش را نيز مى‌فريبد. سخن آخر اين كه در اواخر دوران معاويه، هيچ كس از اين امّت باقى نمانده بود كه فريب گمراهى امويان را نخورده يا به دوگانگى شخصيت دچار نشده باشد؛ و يا اين كه ضعف روحى او را از يارى حق باز نداشته باشد. مگر شمارى اندك، كه آنان نيز يا در تبعيد و زندان به سر مى‌بردند و يا ترسان و نگران و آواره بودند؛ و آن برگزيدگانى كه سيد الشهدا را يارى دادند از ميان همين دسته بودند.


[1] - وقعة صفين، ص 140- 141.

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست