responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 131

همچنين اگر تنها به نصوص القا كننده اميد و انتظار امام به موفقّيّت و پيروزى و به دست گرفتن زمام امور و بى‌اطلاعى از سرنوشت‌شان باشد باز هم استنتاج درستى به بار نخواهد آورد.

همه اين نتايج محدود يا اشتباه، از نتيجه‌گيرى جزئى و تفكيك شده موضوع ناشى مى‌شود. در حالى كه اگر همه نصوص مربوط به اين دوره را به عنوان مجموعه‌اى كلى و متحد در نظر بگيريم، يكى از عوامل مصونيت از ضعف و خطا تأمين مى‌گردد.

[خلاصه آن كه‌] درست همان گونه كه متشابه قرآن به محكم آن باز گردانده مى‌شود، متشابه گفتار ائمه عليهم السلام نيز بايد به محكم آن‌ها باز گردد.

در مجموعه اين نصوص متشابهاتى وجود دارد كه در ديد نخست معناى واقعى آن‌ها روشن نمى‌شود، و ديدگاه را تنها به آن‌ها محدود كردن نيز به حصول نتايج ضعيف و اشتباه خواهد انجاميد. مثل اين كه ديدگاهمان را به گفتار آن حضرت خطاب به عمر بن لوذان محدود كنيم كه چون به ايشان گفت كه به كوفه نرود، زيرا مردم آن‌جا براى يارى ايشان در عمل كارى انجام نداده‌اند و براى استقبال مقدمشان زمينه‌اى فراهم نساخته‌اند فرمود: اى عبدالله، اين نظر بر من پوشيده نيست، اما بر امر خداوند چيره نتوان شد. [1]

يا مانند گفتار آن حضرت پس از خواندن نامه عمرة، دختر عبدالرحمن، كه در آن آمده بود: «كارى را كه مى‌خواهد انجام دهد بر او دشوار مى‌بيند و امر مى‌كند كه سر به فرمان آورد و به جماعت بپيوندد؛ و به امام خبر مى‌دهد كه به سوى قتلگاهش مى‌رود و مى‌گويد: گواهى مى‌دهم كه عايشه برايم نقل كرده است كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيده كه فرمود: «حسين در سرزمين بابل كشته مى‌شود»؛ و امام عليه السلام در پاسخ فرمود: «در اين صورت از رفتن به قتلگاه خويش ناگزيرم.» [2]

يا مثل پاسخى كه حضرت به عبدالرحمن بن حارث بن هشام مخزومى داد؛ و هنگامى كه عمر از ايشان خواست به عراق نرود، فرمود: «اى پسر عمو خداوند به تو پاداش خير دهد،


[1] - الارشاد، ص 248.

[2] - تاريخ ابن عساكر، ص 202، حديث شماره 255.

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 131
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست