responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 251

آن‌گاه جداگانه دنبال امام حسين عليه السلام، عبدالله زبير، عبدالله عمر، عبدالرحمن بن ابوبكر فرستاد و آنان را به پذيرش بيعت يزيد فراخواند ولى به مقصود نرسيد ...

در روز دوم در مجلس خويش نشست و به حاجبش دستور داد كه به هيچ كس اجازه ورود ندهد هر چند از نزديكان باشد. سپس به دنبال حسين بن على و عبدالله بن عباس فرستاد. ابن عباس پيش‌تر آمد و چون وارد شد و بر معاويه سلام كرد او را روى فرش و در سمت چپ خود نشاند و مدتى با او سرگرم گفت و گو بود، تا آن كه حسين بن على عليه السلام آمد، معاويه چون او را ديد پشتى‌اى را كه در سمت راستش بود برداشت، حسين عليه السلام وارد شد و سلام كرد. معاويه اشاره كرد و او را در سمت راست خود در جاى پشتى نشاند. سپس حال برادرزاده‌هايش فرزندان حسن عليه السلام، و سن و سالشان را پرسيد. امام عليه السلام پس از آگاه كردنش ساكت ماند.

گويد: آن‌گاه معاويه آغاز به سخن كرد و گفت: اما بعد، سپاس خداى را كه صاحب نعمت‌ها و فرو فرستنده نقمت هاست. گواهى مى‌دهم كه خدايى جز الله نيست و او از آنچه ملحدان گويند بسيار برتر است. و گواهى مى‌دهم كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم بنده خاص اوست كه او را بر همه جنّ و انس مبعوث كرد تا با قرآنى كه باطل از پس و پيش بدان راه ندارد- وحيى از سوى خداى حكيم و ستوده- آنان را بيم دهد. آن حضرت نيز وظيفه الهى‌اش را انجام داد و فرمان خدا را آشكار ساخت و در راه خدا بر آزار و اذيت‌ها شكيبايى ورزيد. تا آن كه دين خداوند را آشكار گردانيد، دوستانش را عزيز و مشركان را ريشه كن ساخت و فرمان خداوند آشكار شد، در حالى كه مشركان خوش نمى‌داشتند.

آن حضرت، كه درود خداوند بر او باد، در حالى از دنيا رفت كه آنچه به او بخشيده شده بود ترك گفت و از روى پارسايى آنچه را در اختيار داشت به خاطر خدا وانهاد و در انتخاب آنچه دايم و باقى است با اقتدار تمام شكيبايى ورزيد؛ و اين بود ويژگى‌هاى رسول‌خدا صلى الله عليه و آله و سلم.

پس از وى دو مرد كه جاى بحث درباره آنان نبود و سومى كه محل نزاع بود به‌جاى او نشستند و در اين دوران گرفتارى‌هايى پيش آمد كه روزگارى با آن دست به گريبان و در ستيز بوديم و با همه وجود آن را لمس كرديم؛ و آنچه من مى‌دانم بيش از دانسته‌هاى شماست.

كار يزيد همانى بود كه ديگران در جواز بيعت او بر شما پيشى گرفتند و خداوند از تلاشى كه من در ولايت براى امور رعيت مى‌كنم از قبيل مبارزه با نابسامانى‌ها و پر كردن‌

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 251
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست