نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 52
به جنگ پرداخت. آنان به حصار پناه بردند
و تُبّع محاصرهشان كرد. يهودىها دلسوزى مىكردند و شبانه براى افراد ناتوان سپاه
تبّع خرما و جو مىانداختند. چون اين خبر به تبّع رسيد بر آنان رقّت آورد؛ و به
يهودىها امان داد. چون نزد او فرود آمدند، تبع گفت:
سرزمين شما را جايى پاكيزه يافتم و
تصميم دارم كه ميان شما بمانم. گفتند: تو شايسته اين كار نيستى، زيرا اين سرزمين
هجرتگاه يك پيامبر است و تا او هجرت نكند هيچ كس حق چنين كارى را ندارد. گفت:
بنابر اين من كسانى را از خاندانم در ميان شما مىگذارم كه چون آن پيامبر به اين
جا هجرت كرد ياريش دهند؛ و دو قبيله اوس و خزرج را به جاى گذاشت. پس از آن كه شمار
افراد اين دو قبيله فزونى يافت اموال يهوديان را تصاحب كردند؛ و آنها مىگفتند: آن
روزى كه محمد ظهور كند شما را از سرزمين ما بيرون مىراند و اموالمان را بازپس
مىگيرد. پس از ظهور حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم، انصار به او ايمان
آوردند و يهود انكارش كردند! و اين است معناى كلام خداى عزوجل كه مىفرمايد:
و از ديرباز [در انتظارش] بر كسانى كه
كافر شده بودند پيروزى مىجستد؛ ولى همين كه آنچه [كه اوصافش] را مىشناختند
برايشان آمد، انكارش كردند. پس لعنت خداوند بر كافران باد.
بايد ديد چرا آن انتظار جدى يهوديان اين
نتيجه ناخوشايند و زيانبار را به همراه داشت؟ در پاسخ بايد گفت كه دليل اين
زيانبارى توقع يهود بود كه خوش نداشتند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آنها
را در رديف ديگر مردم قرار دهد و يا ديگران را برتر از ايشان بشمارد؛ و موقعيّت
ممتاز مادى و معنوى و اجتماعىشان را به خطر بيندازد و بسيارى استثناهاى ديگر،
بنابر اين انتظار آنها يك انتظار مشروط بود.
وقتى ديدند كه مردم نزد پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم، از نظر حقوق و وظايف همانند دندانههاىشانه