نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 75
بيعت كنيد.» [1] اين دو كسانى بودند كه
خبر تشكيل سقيفه را به سرعت نزد ابوبكر و عمر بردند تا در وقت مقرر با همراهانشان
در آن شركت جويند؛ «و معن بن عدى آن دو را با سرعت و زير فشار هر چه تمام به سقيفه
برد تا پيش از فوت وقت، دست به كار شوند.» [2]
با كمك اين گروه از انصار بود كه رهبران
حزب سلطه توانستند نقشههاى خود را به خوبى اجرا كنند و ديگران را نيز به دام
بيندازند. [3]
«هنگام وفات رسول خدا صلى الله عليه و
آله و سلم، ابوبكر در سُنح بود امّا عمر حضور داشت» [4]؛ و خبر درگذشت آن حضرت نيز
از خانهاش صادر شده بنابر اين اگر اين احتمال وجود داشته باشد كه چنين خبرى، دروغ
يا راست، از خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم منتشر شود، براى عمر نيز اين
امكان وجود داشت كه نسبت به رحلت آن حضرت يقين حاصل كند. مثل همان كارى كه ابوبكر
كرد و پس از بازگشت از سُنح چهره رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را باز و به
رحلت وى يقين كرد. ولى عمر چنين نكرد و به جاى آنكه مثل هر عاقل ديگرى، شك خود را
به يقين تبديل كند، منتظر ماند تا ابوبكر باز گردد و در اين فاصله با شور و حرارت
تمام مردم را از هرگونه تفكر يا تحرك بيم مىداد و فرياد مىزد و مىگفت:
مردانى از منافقان گمان مىبرند كه رسول
خدا صلى الله عليه و آله و سلم وفات يافته است، نه، چنين نيست او نمرده است، بلكه
نزد پروردگار خويش رفته است. همان طور كه موسى بن عمران نزد پروردگار رفت و چهل
روز از مردم پنهان شد و پس از آنكه مردم گفتند كه او مرده است، بازگشت! به خدا
سوگند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نيز بازخواهد گشت و دست و پاى كسانى را
كه فكر مىكنند او مرده است خواهد بريد!. [5]
چون ابوبكر آمد و با خواندن آيه شريفه (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ
قَبْلِهِ الرُّسُلُ
[3] - با توجّه به اين حقيقت، شايسته
است تا اين احتمال را نيز فراموش نكنيم كه اجتماع انصار در سقيفه بنىساعده بر
اساس يك توطئه و برنامه از پيش تعيين شده ميان حزب سلطه و برخى از سران انصار و با
هدف محروم ساختن اهل بيت عليهم السلام از خلافت تشكيل شد.