{{تورفتگی:a:'''{{سرمهای:از خطبه هاى آن حضرت است از نَوف بِکالى روایت شده که امیرالمؤمنین علیه السّلام این خطبه را در کوفه براى ما بیان فرمود، و به وقت ایراد خطبه به روى سنگى که آن را جَعده فرزند هُبَیره مخزومى نصب کرد ایستاده بود، و جبّه اى از پشم بر تن داشت، و بند شمشیر و کفش پایش از لیف درخت خرما بود، و پیشانى مبارکش از سجده مانند پینه زانوى شتر مى نمود، و بدین گونه آغاز سخن فرمود:}}'''}}
سیاهى پرده شب مانع نورافشانى اختران نگردد،و چادر سیاه شب قدرت بر طرف کردن درخشش ماه را که در آسـمـانـهـا پـخـش اسـت نــدارد .
<hr class="aye-hr">
{{نهج:فَسُبْحانَ مَنْ لايَخْفى عَلَيْهِ سَوادُ غَسَق داج ، وَ لا لَيْل ساج ، فى بِقاع ِ الاَْرَضينَ الْمُتَطَأْطِئاتِ، وَ لا فى يَفاع ِ السُّفْعِ}}
پاک است خدایى که سیاهى شبهاى تار، و تاریکى شب آرام در زمینهاى پست و قلّه کوههاى تیره رنگِ نزدیک به هم، الْمُتَجاوِراتِ،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ ما يَتَجَلْجَلُ بِهِ الرَّعْدُ فى اُفُقِ السَّماءِ، وَ ما تَلاشَتْ عَنْهُ بُرُوقُ الْغَمامِ، وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة تُزيلُها عَنْ مَسْقَطِها عَواصِفُ الاَْنْواءِ }}
و غرّشى که از رعد در افق آسمان برمى خیزد، و آنچه که در برق ابرها آشکار مى شود، و برگى که از درخت مى افتد و آن را بادهاى تند ـ که با سقوط ستارگان مى وزد ـ
و باریدن باران از جاى خود دور مى کند از او پوشیده نیست، کجا افتادن و کجا قرار گرفتن هر قطره باران، و اینکه مورچه کوچک دانه را از کجا مى کشد و به کجا مى برد،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ ما يَكْفِى الْبَعُوضَةَ مِنْ قُوتِها، وَ ما تَحْمِلُ الاُْنْثى فى بَطْنِها.}}
و رزق پشه را چه چیزى کافى است، و هر ماده در شکمش چه بارى دارد براى او معلوم است.
آنانى را مى توان به صفات شناخت که داراى اشکال و اعضا و مدّت و پایان و مرگ و نهایت اند. پس معبودى جز او نیست که به نورش هر ظلمتى را روشن ساخت، و به ظلمتش هر نـورى را تاریک کرد.
براى شما در نسلهاى گذشته عبرت است. کجایند عمالقه و فرزندان عمالقه؟! کجایند فراعنه و فرزندان فراعنه؟! کجایند آنان که در شهرهاى منطقه رسّ بودند و انبیاء را کشنند، و سنن فرستادگان حق را خاموش نمودند،
و بر اساس حق از دنیا گذشتند؟ عمّار، ابن تیِّهان و ذوالشهادتین کجا هستند؟ و کجایند نظیران آنان از برادرانشان که بر جانبازى پیمان بستند، و سرهاى پاکشان براى تبهکاران فرستاده شد؟!
{{تورفتگی:a:'''{{سرمهای:نوف گفت: پس از آن براى حسین علیه السّلام ده هزار نفر، و براى قیس بن سعد(رحمه الله) ده هزار نفر، و براى ابوایّوب انصارى ده هزار نفر، و براى غیر اینان شمارىدیگر نیرو قرار داد، و اراده جدّى براى بازگشت به جبهه صفّین داشت، ولى هنوز روز جمعه نرسیده که ابن ملجم ملعون بر آن انسان بى همتا ضربت زد، نیروها برگشتند، و ما چون گوسپندانى بودیم که شبان خود را از دست داده و از هر طرف گرگها آنان را بربایند!}}'''}}
نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : نهج البلاغه جلد : 1 صفحه : 181