مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه تصویری (اصلی)
کتابخانه اهل سنت
کتابخانه تصویری (اهل سنت)
ویکی فقه
ویکی پرسش
العربیة
راهنمای کتابخانه
جستجوی پیشرفته
همه کتابخانه ها
صفحهاصلی
سال 98
سال 99
سال 400
سال 401
سال 402
سال 403
سال 404
کتابهای مورد نیاز ویکی نگاران
گزارش سالانه
کتابهای تکراری
علوی گرگانی
تست
ترجمه های قرآن کریم
نیاز به بررسی
همهگروهها
نویسندگان
مدرسه فقاهت
کتابخانه مدرسه فقاهت
کتابخانه تصویری (اصلی)
کتابخانه اهل سنت
کتابخانه تصویری (اهل سنت)
ویکی فقه
ویکی پرسش
فرمت PDF
شناسنامه
فهرست
««صفحهاول
«صفحهقبلی
جلد :
1
صفحهبعدی»
صفحهآخر»»
««اول
«قبلی
جلد :
1
بعدی»
آخر»»
نام کتاب :
نهج البلاغه
نویسنده :
نهج البلاغه
جلد :
1
صفحه :
215
نهجالبلاغه: خطبه 215
{{تورفتگی:a:'''{{سرمهای:وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ}}'''}}
{{تورفتگی:a:'''{{سرمهای:از سخنان آن حضرت است در بیزارى از ظلم}}'''}}
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَاللّهِ لاََنْ اَبيتَ عَلى حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً، وَ اُجَرَّ فِى الاَْغْلالِ مُصَفَّداً، }}
به خدا قسم اگر شب را به بیدارى به روى خار سَعدان به روز آرم، و با قرار داشتن غُلها و بندها به بدنم روى زمین کشیده شوم،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اَلْقَى اللّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ الْعِبادِ، }}
پیش من محبوبتر است از اینکه خدا و رسولش را در قیامت ملاقات کنم در حالى که به بعضى از مردم ستم نموده،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ غاصِباً لِشَىْء مِنَ الْحُطامِ.}}
و چیزى از مال بى ارزش دنیا غصب کرده باشم!
<hr class="aye-hr">
{{نهج: وَ كَيْفَ اَظْلِمُ اَحَداً لِنَفْس يُسْرِعُ اِلَى الْبِلى قُفُولُها، وَ يَطُولُ فِى الثَّرى حُلُولُها؟!}}
چگونه به کسى ستم کنم براى وجودى که به سرعت به سوى کهنگى و پوسیدگى پیش مى رود، و اقامتش در زیر توده خاک طولانى مى شود؟!
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ اللّهِ لَقَدْ رَاَيْتُ عَقيلاً وَ قَدْ اَمْلَقَ حَتَّى اسْتَماحَنى مِنْ بُرِّكُمْ صاعاً، }}
به خدا قسم عقیل را در اوج فقر دیدم که یک من گندم از بیت المال شما را از من درخواست داشت،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ رَاَيْتُ صِبْيانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ، غُبْرَ الاَْلْوانِ مِنْ فَقْرِهِمْ،}}
و کودکانش را از پریشانى فقر با موهاى غبارآلود و رنگهاى تیره دیدم،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:كَاَنَّما سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ، وَ عاوَدَنى مُوَكِّداً، وَ كَرَّرَ عَلَىَّ الْقَوْلَ مُرَدِّداً،}}
که گویى صورتشان را با نیل سیاه کرده بودند، عقیل به درخواستش اصرار، و سخنش را تکرار مى کرد،
<hr class="aye-hr">
{{نهج: فَاَصْغَيْتُ اِلَيْهِ سَمْعى فَظَنَّ اَنّى اَبيعُهُ دينى، وَ اَتَّبِـعُ قِيادَهُ مُفارِقاً طَريقَتى،}}
من به گفتارش توجه مى کردم، و او خیال مى کرد که دینم را به او فروخته، و از راه و روشم دست برداشته و به خواسته اش تن مى دهم،
<hr class="aye-hr">
{{نهج: فَاَحْمَيْتُ لَهُ حَديدَةً ثُمَّ اَدْنَيْتُها مِنْ جِسْمِهِ، لِيَعْتَبِرَ بِها، }}
در این اثنا آهن پاره اى را گداخته و به بدن او نزدیک کردم تا مایه عبرتش شود،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:فَضَجَّ ضَجيجَ ذى دَنَف مِنْ اَلَمِها، وَ كادَ اَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيْسَمِها، }}
ناگهان چون ناله بیمار از حرارت آن آهن پاره ناله زد، و نزدیک بود از آن آهن گداخته بسوزد،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:فَقُلْتُ لَهُ: ثَكِلَتْكَ الثَّواكِلُ يا عَقيلُ، اَتَئِنُّ مِنْ حَديدَة}}
به او گفتم: مادران داغدار بر تو بگریند اى عقیل، آیا تو در برابر آهن پاره اى که انسانى
<hr class="aye-hr">
{{نهج:اَحْماها اِنْسانُها لِلَعِبِهِ، وَ تَجُرُّنى اِلى نار سَجَرَها جَبّارُها لِغَضَبِـهِ ؟! }}
آن را به شوخى و بازى برافروخته ناله مى زنى، ولى مرا به جانب آتشى که خداوند قهّار به جهت خشم خود افروخته مى کشانى؟!
<hr class="aye-hr">
{{نهج:اَتَئِـنُّ مِـنَ الاَْذى وَ لا اَئِنُّ مِـنْ لَظـى ؟!}}
آیا تو از این درد اندک ناله بزنى، و من از آتش سوزنده جهنم ناله نزنم؟!
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ اَعْجَبُ مِنْ ذلِكَ طارِقٌ طَرَقَنا بِمَلْفُوفَة فى وِعائِها،}}
از سرگذشت عقیل عجیب تر برنامه شخصى است که به تاریکى شب با ارمغانى در ظرف بسته،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ مَعْجُونَة شَنِئْتُها، كَاَنَّما عُجِنَتْ بِريقِ حَيَّة اَوْ قَيْئِها، }}
و حلوایى که آن را خوش نداشتم و به آن بدبین بودم به طورى که انگار مى کردى آن را با آب دهان یا استفراغ مار ساخته اند نزد من آمد،
<hr class="aye-hr">
{{نهج:فَقُلْتُ: اَصِلَةٌ اَمْ زَكاةٌ اَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنا اَهْلَ الْبَيْتِ. }}
به او گفتم: این صله است یا زکات یا صدقه؟ اینها که بر ما اهل بیت حرام است.
<hr class="aye-hr">
{{نهج:فَقالَ: لاذا، وَ لا ذاكَ، وَلكِنَّها هَدِيَّةٌ. فَقُلْتُ: هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ، }}
گفت: نه این است و نه آن، بلکه هدیه است. گفتم: مادرت به عزایت بنشیند،
<hr class="aye-hr">
{{نهج: اَعَنْ دينِ اللّهِ اَتَيْتَنى لِتَخْدَعَنى؟!}}
آمده اى از راه دین خدا، فریبم دهى؟!
<hr class="aye-hr">
{{نهج: اَمُخْتَبِطٌ اَنْتَ اَمْ ذُو جِنَّة اَمْ تَهْجُرُ؟! }}
یا دستگاه فکر و اندیشه ات به هم خورده، یا دیوانه اى و یا بیهوده گویى؟!
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ اللّهِ لَوْ اُعْطيتُ الاَْقاليمَ السَّبْعَةَ بِما تَحْتَ اَفْلاكِها عَلى اَنْ اَعْصِىَ اللّهَ فى نَمْلَة اَسْلُبُها جُلْبَ شَعيرَة ما فَعَلْتُ! }}
به خدا قسم اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاى آنهاست به من بدهند تا خداوند را با ربودن پوست جوى از دهان مورچه اى معصیت کنم به چنین کارى دست نمى زنم!
<hr class="aye-hr">
{{نهج:وَ اِنَّ دُنْياكُمْ عِنْدى لاََهْوَنُ مِنْ وَرَقَة فى فَمِ جَرادَة تَقْضَمُها! }}
و بى شک دنیاى شما نزد من از برگى که در دهان ملخى است و آن را مى جود خوارتر است!
<hr class="aye-hr">
{{نهج:ما لِعَلِىٍّ وَ لِنَعيم يَفْنى، وَ لَذَّة لاتَبْقى؟!}}
على را با نعمتى که از دست مى رود و لذّتى که باقى نمى ماند چکار؟!
<hr class="aye-hr">
{{نهج: نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ سُباتِ الْعَقْلِ،وَ قُبْحِ الزَّلَلِ، وَ بِهِ نَسْتَعينُ.}}
از خواب عقل، و زشتى لغزش به خدا پناه مى بریم، و از او یارى مى طلبیم.
نام کتاب :
نهج البلاغه
نویسنده :
نهج البلاغه
جلد :
1
صفحه :
215
««صفحهاول
«صفحهقبلی
جلد :
1
صفحهبعدی»
صفحهآخر»»
««اول
«قبلی
جلد :
1
بعدی»
آخر»»
فرمت PDF
شناسنامه
فهرست
کتابخانه
مدرسه فقاهت
کتابخانهای رایگان برای مستند کردن مقالهها است
www.eShia.ir