مصر، منصب وزارت فاطمی: درگذشت
حافظ، خلیفه فاطمی، و به حکومت رسیدن پسرش اسماعیل به
عنوان جانشین او و ملقب شدنش به ظافر بأمراللّه.
ظافر، ابوالفتح نجم الدین بن مصال
مغربی را به وزارت منصوب کرد.
علی بن سلار، چشم طمع به وزارت می
دوزد و ناپسری خود عباس بن ابوالفتوح بن یحیی صنهاجی
را می فرستد تا ابن مصال را ترور کند. او این کار را عملی می
کند و سلار، منصب وزارت را بر عهده می گیرد و خودکامگی پیشه
می کند.
بغداد، منصب وزارت: مقتفی، خلیفه
عباسی، ابوالمظفر یحیی بن هبیره را به وزارت برگزید.
امیرنشین انطاکیه: پس
از کشته شدن «ریمون دو پواتیه» در جنگ با نورالدین، پسر
خردسالش، بوهمند سوم، جانشین او می شود و مادرش کنستانس، دختر بالدوین
دوم، قیمومت او را به عهده می گیرد.
امیرنشین موصل: درگذشت سیف
الدین غازی بن عمادالدین زنگی و جانشینی
پسرش، قطب الدین مودود.
امارت غوریان: پس از کشته شدن سوری
پسر حسین، امیر غور، علاءالدین حسین پسر حسین غوری
جانشین برادرش در غور می شود.
وقایع نظامی
نورالدین محمود و صلیبیان،
جنگ حارم و أنّب: نورالدین محمود پسر عمادالدین زنگی بر دژ حارم
یورش می برد و به محاصره در می آورد و آنچه را اطراف آن بود،
غارت می کند؛ سپس از آنجا کوچ می کند و قلعه أنّب را به محاصره در می
آورد.
صلیبیان به فرماندهی
ریمون دو پواتیه، حاکم انطاکیه در جنگی با نورالدین
محمود درگیر می شوند و در آن جنگ شکست خورده و بسیاری از
آنان، ازجمله امیر ریمون دو پواتیه کشته می شوند.
نورالدین محمود، «افامیه» و
«باری» را باز پس می گیرد و بر «سنجار» چیره می
شود.
جنگ میان غوریان و غزنویان:
سوری پسر حسین، امیر غور، به انتقام خون برادرش که یک سال
از قتلش می گذشت، برمی خیزد و سپاهی برای جنگ با
بهرام شاه، پادشاه غزنه، تجهیز می کند. بهرام، او را شکست داده، دستگیرش
می کند و به قتل می رساند.
علاءالدین حسین پسر عزالدین
حسین ـ که جانشین برادرش، سیف الدین سوری، در امارت
غور شده بود ـ سپاهی بزرگ تدارک می بیند و روانه غزنه می
شود. بهرام شکست می خورد؛ سپس به هند می گریزد.
علاءالدین، برادرش سیف الدین
علی را به جانشینی خود بر غزنه می گمارد و به غور باز می
گردد.
درگذشتگان
ابوبکر ابیض؛
احمد پسر نظام الملک؛
ارّجانی؛
بیهقی؛
حافظ فاطمی؛
مجیرالدین انر؛
غازی پسر زنگی؛
قاضی عیاض؛
کلاعی (ابوالقاسم)؛
معن ایوبی.
ابوبکر ابیض
محمد پسر احمد ابیض؛ اصل او از قریه
همدان از توابع «البیره» است. در اشبیلیه و قرطبه دانش آموخت. وی
شاعری نامور و موشح سرایی نیکو بود. در اشعار و موشحات
خود به خوبی اقتباس می کرد. یک بار مسئله لغوی از او پرسیدند
و در پاسخ درماند. از حاضران در آن
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 157