نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 237
ابن حبیش
ابوالقاسم، عبدالرحمن بن محمدبن
عبداللّه انصاری اندلسی اهل المریه، قاری، حافظ، لغت شناس
و نحوی بود. منصب قضاوت در مرسیه را به عهده داشت. نامور شد و آوازه
اش به جاهای دور رسید. برای استفاده از دانش وی بار سفر می
بستند. از آثار او کتاب المغازی است. در هشتاد سالگی در مرسیه
درگذشت. 2
ابن ناقد
ابوالفضایل بن ناقد به المهذّب
ملقب بود. پزشک یهودی که به سبب طب و چشم پزشکی نامور شد. هنگام
عیادت از بیماران بسیاری از دانش پژوهان از وی بهره
می بردند. پسرش ابوالفرج که چشم پزشک بود، اسلام آورد. از آثار او مجربات فی
الطب (آزموده های پزشکی) را می توان نام برد. 3
ابن وهبان
احمدبن عبدالرحمن بن وهبان معروف به ابن
افضل الزمان. فقیه و دانشمندی که در شماری از علوم مانند حساب،
فرایض (ارث)، نجوم، منطق و جز آن مهارت داشت. واپسین زندگانی
خود را با پارسایی و پوشیدن جامه های درشت سپری
کرد. در مکه اقامت گزید و در همانجا درگذشت. 4
اسامه بن منقذ
ابوالمظفر و ابوشامه، اسامه بن مرشد بن
علی بن مقلد بن نصربن منقذ کنانی کلبی شیزری،
مجدالدین مؤید الدوله. از خاندانی عرب تبار و اصیل معروف
به بنی نصر بود. آل منقذ، حاکمان قلعه شیزر و افرادی دلاور،
آشنا به جنگ، شجاع، قهرمان، ادیب و شاعر بودند. اسامه از بزرگان این
خاندان و قهرمانی جسور بود و پیوسته در شهرهای حماة، دمشق، مصر
و عراق در رفت وآمد بود و با پادشاهان و حاکمان این شهرها داستان ها دارد.
او شاعری برجسته و نویسنده ای توانا، آشنای کامل به فنون
جنگ توأم با عزت نفس و رادمردی ریشه دار بود. چندین نبرد ضد صلیبی
را در فلسطین فرماندهی کرد. شعرش شیوا با سبکی استوار و
کم تکلف است. از آثار اوست: لباب الآداب، البدیع فی البدیع،
المنازل و الدیار، اخبارالنساء، دیوان شعر و الاعتبار.
در اشعاری، از اندوه و غصه های
خود پرده برمی گیرد و می گوید:
«گفتند: چهل سالگی، او را از عشق
ورزی بازداشته است و شخص سالخورده از حد می گذراند، سپس به راه می
آید. در شب های جوانی
چه بسیار که بیراهه رفته است ! ولی در بامداد پیری
به راه باز گشته است. ولی من هرگاه سن خود را بشمرم و دوران اندوه و غم را
از آن کم کنم، آن زمان هنگام تولد من است (پیوسته و بدون وقفه با غم و اندوه
عمر گذرانده ام)».
در اشعاری به رثای فرزندش
پرداخته و می گوید:
«دست مرگ بر من چیره شد و تو را
از من گرفت و کابوس نیز برجان ها فرمان راند و جز اطاعت گریزی نیست.
از ناتوانی دست از تو برداشتم و اگر می دانستم دفاع من از تو فایده
دارد، به دفاعی طولانی می پرداختم. مرگ، در صدد بردن شکیبایی
من برآمد و از حوادث چیزی را انتخاب کرد که در اختیار نیست».
در جایی دیگر به
شجاعت و دلاوری خود می بالد:
«از پانزده سالگی تا پیری
با دلاورمردان دست و پنجه نرم کردم و بهترین اسب آن است که پنج سال از آن
گذشته باشد. در معرکه نبرد چون شهاب، خندان و گشاده رو به معرکه جنگ شتافتم؛ درحالی
که چهره مرگ دژم بود. شمشیری که با آن سرها را می شکافم بیننده
گمان می کند در تیرگی ابر و مه، آذرخش شده است. از دلاورمردان میدان
رزم جویا شو که چه بسیار اندوه برطرف کردم و با این شمشیر
چه سختی ها که آسان کردم».
اسامه قصیده ای به زبان
نورالدین محمود به نظم کشیده که پیروزی های آن
قهرمان (منظور خود شاعر، یعنی اسامه است) را بر صلیبیان
برشمرده است:
«مشیت الهی بر آن قرار
گرفته که حکومت و فرمان فقط از آن ما باشد و دنیا به سبب ما زنده شود و
روزگار [به ما] ببالد. تمام همت و دل مشغولی خود را جهاد قرار دادیم؛
نغمه ها و باده ها، ما را از این راه باز نخواهند داشت. به سبب ما، اسلام
تقویت و عزتش روزافزون شد و کفر پس از عزت اسلام، خوار و ذلیل شد. به
سبب ما، سرزمین ها [ی در دست صلیبیان] به آغوش اسلام
بازگشت و امنیت بر مردم حاکم شد؛ دیگر ترس و زور در میان نیست».
اسامه در 96 سالگی درگذشت و [برخی]
متجاوز از صد سال گفته اند. 5
خازمی
ابوبکر، محمدبن ابوعثمان موسی بن
عثمان بن حازم خازمی همدانی، زین الدین. از حافظان برجسته
بود. فقه و حدیث را در بغداد آموخت. برای فراگیری حدیث
به موصل، شام، سرزمین فارس (شیراز)، اصفهان، همدان و بسیاری
از شهرهای آذربایجان سفر کرد و احادیث بیشتر مشایخ
و استادان شهرهای مزبور را نوشت. از آثار اوست:
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 237