responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 299

نایب موحدون در افریقیه (تونس) درگذشت و پسرش، ابوزکریا یحیی، به جایش نشست و اعلان استقلال کرد و دولت بنی حفص را در آنجا ایجاد کرد. منتصر همچنان در مراکش به خوشگذرانی مشغول بود تا درگذشت و پس از او با عموی پدرش، عبدالواحدبن یوسف (اول) ابن عبدالمؤمن بن علی ملقب به مخلوع که سالخورده بود، بیعت کردند. او این بیعت را خوش نداشت و پس از دو ماه خلع شد و برادرزاده اش، عبداللّه (عادل) ابن یعقوب منصور بن یوسف (اول) ابن عبدالمؤمن بن علی (ر. ک: به شرح حال آنان در سال های درگذشت شان)، به جایش نشست. 7

 

منصوربن عثمان ایوبی

 

محمد منصوربن عزیز عثمان بن صلاح الدین ایوبی. پس از درگذشت پدر در سال 595ق، درحالی که ده ساله بود به جای پدر نشست و اداره امور دولت را بهاءالدین قراقوش اسدی بر عهده گرفت؛ سپس منصور از قراقوش رویگردان شد و به جانب عموی خود، ملک افضل بن صلاح الدین ایوبی، رو آورد و نایب او شد و یک سال و یک ماه طول کشید. آن گاه عموی دیگرش، ملک عادل محمدبن نجم الدین ایوب، بر او غلبه کرد و وارد مصر شد. افضل از مصر فرار کرد و عادل ابتدا خود را نایب منصور قرار داد و چیزی نگذشت که او را خلع و نام او را از خطبه انداخت و در سال 596ق بر سلطنت مصر چیره گشت و به عنوان سلطان به نام او خطبه خوانده شد. بنابراین مدت سلطنت منصور بر مصر، یک سال و نه ماه بود. ملک عادل، منصوربن عثمان را به همراه برادران، خواهران و مادرشان به دمشق و از آنجا به رها فرستاد و آنان به حلب گریختند و منصور در کنف پسرعمویش، ملک ظاهر غازی، بزرگ شد و او را ازجمله امیران خود گرداند تا درگذشت. 8

 

پی نوشت ها:

 

[1] جمعه اول محرم 620ق / 3 فوریه 1223م؛ دوشنبه 8 ذی الحجه 620ق / اول ژانویه 1224م.

 

[2] طبقات الاطباء، ص584؛ الاعلام، ج4، ص379.

 

[3] فوات الوفیات، ج 1، ص 544؛ وفیات الاعیان، ج 3، ص 135؛ الاعلام، ج 4، ص 105.

 

[4] فوات الوفیات، ج1، ص433؛ البدایة و النهایه، ج13، ص99؛ النجوم الزاهره، ج6، ص256؛ شذرات الذهب، ج5، ص88؛ العبر، ج5، ص89؛ الاعلام، ج4، ص191.

 

[5] الاستقصاء، ج1، ص194؛ الاعلام، ج1، ص270.

 

[6] فوات الوفیات، ج1، ص390؛ اخبارالحکماء، ص144؛ طبقات الاطباء، ص405؛ الاعلام، ج3، ص272.

 

[7] النجوم الزاهره، ج6، ص256؛ العبر، ج5، ص81؛ شذرات الذهب، ج5، ص94؛ الاستقصا، ج2، ص225ـ230؛ الاعلام، ج9، ص327.

 

[8] النجوم الزاهره، ج6، ص146 به بعد؛ الاعلام، ج7، ص142.

 


 

 

رویدادهای اسلام از 621 ـ 630ق

 

621 ق / 1224 ـ 1225م1

 

رویدادها

 

ایوبیان، نزاع میان پسران ملک عادل: ملک اشرف موسی ابن ملک عادل، حاکم دمشق، در سال 617ق شهر خلاط و ولایت ارمنستان را که میافارقین و سنجار در آن واقع بود، به برادرش شهاب الدین غازی واگذار کرده بود؛ سپس چیزی از او دید که خشمگین شد و لشکری تهیه کرد و به سوی او رفت و جاهایی که به او واگذار کرده بود، جز میافارقین از او پس گرفت.

 

موحدون مغرب: خلع و قتل ابومحمد عبدالواحد و جانشینی ابومحمد عبداللّه عادل بن ابی یوسف یعقوب منصوربن یوسف بن عبدالمؤمن بن علی.

 

برپایی دولتی مغولی در خانات قبچاق: برپایی دولتی مغولی در دشت قبچاق غربی، معروف به دولت اردوی زرین با اردوی آبی به فرماندهی باتوخان پسر جوجی پسر چنگیزخان. همچنین برپایی دولتی مغولی در دشت قبچاق شرقی، معروف به دولت اردوی سفید به رهبری اُرداخان پسر جوجی پسر چنگیزخان.

 

درگذشتگان

 

ابن لبودی؛

 

ابن طملوس؛

 

ابوسعید مرینی؛

 

عبدالواحد موحدی.

 

ابن لبودی

 

ابوعبداللّه، محمدبن عبداللّه بن عبدالواحد، معروف به ابن لبودی، حکیم و طبیب بود. در حرفه پزشکی علامه زمان خود بود. در دمشق به دنیا آمد و مدتی در سرزمین ایران اقامت گزید و در علوم ممتاز گشت و به توانایی در جدل و مناظره شهرت یافت. به سوریه بازگشت و به ملک ظاهر غازی ابن صلاح الدین ایوبی پیوست. نزد او بود تا اینکه در سال 613ق ظاهر درگذشت. پس به دمشق آمد و در بیمارستان بزرگ النوری مشغول شد تا در 51 سالگی درگذشت. تألیفاتی دارد؛ ازجمله: کتاب الرأی المعتبر فی معرفه القضاء و القدر و رساله ای در وجع المفاصل و شرح کتاب المسائل از حنین بن اسحاق. 2

 

ابن طملوس

 

ابوالحجاج یا ابواسحاق، یوسف بن محمد، معروف به ابن طملوس از

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 299
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست