responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 178

معبودانى غير از خدا خوار شمرده شده‌اند يعنى خفّت و خوارى بر شما باد و بر آنچه كه غير از خدا پرستش مى‌كنيد.

فعل واژه افّ هم بصورت- قد أَفَّفْتُ‌ لكذا- بكار رفته است و هر گاه چيزى را بخاطر پليديش و ناروائيش مورد انزجار قرار دهى، مى‌گوئى- أفّف فلان-.

أفق‌

: خداى تعالى فرمايد (سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي‌ الْآفاقِ‌- 53/ فصّلت).

يعنى: در همه جا و همه نواحى. مفردش‌ أُفْق‌ و أُفُق‌[1] و منصوب به آن را أُفُقِيّ‌ گويند يعنى جهانى. جمله- و قد أفق فلان- زمانى است كه كسى در آفاق سير كند و الآفق كسى است كه كرم و بخشندگى را به نهايت مى‌رساند كه از نظر وسعت بخشش او را به افقى كه در جهان گسترده شده است تشبيه مى‌كنند.

أفك‌

: إفك‌ هر چيزى كه وجهه شايسته و نيكويش كه بحقّ سزاوار آن است تغيير يافته از اينرو هر بادى و نسيمى كه از مسير اصليش عدول كند (مؤتفكة) گويند، خداى تعالى فرمايد:

(وَ الْمُؤْتَفِكاتُ‌ بِالْخاطِئَةِ- 9/ حاقّه) و (الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى‌- 53/ نجم) كه هر دو آيه اشاره بعذاب قوم لوط است كه با بادهاى ويران كننده عذاب شدند و سخن خداى تعالى (قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى‌ يُؤْفَكُونَ‌- 30/ توبه).

يعنى: در اعتقاد از ايمان و حقّ به باطل، و در سخن از صدق و راستى به دروغ، و در عمل از كار پسنديده به عمل زشت و قبيح روى گرداندند.


[1] واژه افق: به ضرورت شعرى به دهر هم تعبير شده است، ابو العلاء معرّى در كتاب( سقط الزّند) قصيده نونيّه‌اى دارد با تشبيه ادبى، تاريخى مذهبى، مى‌گويند:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست