أَلَ
الفَرَسُ- آن اسب بسرعت دويد، و حقيقت معنيش اينست كه آن اسب ظاهر شد و درخشيد، در
حالت استعاره بمعنى سرعت بكار مىرود مانند برق و طار- و-
الأَلَّة- شمشير و حربه برّاق است، و- أَلَ بها- يعنى زد، و گفتهاند، إلّ و إيل[1] نام خداى تعالى است و اين معنى
درست، نيست، اذن مُؤَلَّلة- گوش
دقيق و حسّاس، و- الإلال- دو
طرف لبه چاقوست.
ألف
: أَلِف از حروف تهجّى و الف باست و- إِلْف- يعنى اجتماع يا پيوستن به جمع با حالت
التيام بخشى، چنانكه مىگويند- أَلَّفْتُ بينهم- و- الأُلْفَة هم
از اين ريشه است،- إِلْف و
آلِف- در باره كسى يا چيزى كه مورد محبّت و الفت است بكار مىرود، خداى
تعالى فرمايد: (إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ[2]- 106/ آل عمران) و
[1] معنى ناصحيحى كه راغب به آن اشاره مىكند و مىگويد إلّ به
معنى اللّه، درست نيست، جوهرى در« صحاح» مىگويد:« الال بالكسر هو الله عزّ و جلّ
و هو ايضا العهد و القرابه».
ايل: غالبا اين لفظ محض دلالت بر قوّه و اقتدار بر اسماء و
كلمات عبرانى اضافه مىشود، لكن استعمال آن نه تنها مخصوص اللّه مىباشد بلكه براى
خدايان بت پرستان نيز استعمال مىشود و لفظ ايل دلالت مىكند بر اينكه خدا قدرت
بجا آوردن هر چيز را دارد چنانكه يعقوب را خلاصى داد و وى را اسرائيل نام نهاد و
يهوديان را بهمين جهت كه نسبشان بحضرت يعقوب مىرسد بنى اسرائيل گويند( قاموس كتاب
مقدّس- جيمز هاكس).
ايل كوهى است و ايليا بكسر اوّل و اليا همان شهر قدس است،
ايله بفتح اوّل كوهى است ميان مكّه و مدينه نزديك ينبع و ايلول بفتح اوّل يكى از ماههاى
رومى است( شرح قاموس اللّغه) در مجمع البحرين آمده است كه ايل بكسر همزه« اسم من
اسمائه تعالى عبرانى او سريانى» و معناى جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل مانند معانى
عبد اللّه و صفت اللّه در عربى است( مجمع ج 5- طريحى).
[2] در اينجا در ذيل و تفسير عملى اين آيه، مناسبت دارد گفته شود
كه بعد از 1400 سال از صدر اسلام، كشور و ملّت ما مصداق عملى اين آيه شريفه شده
است و عينا مفهوم زمانى و عملى آنرا كه براى جهانيان بخوبى روشن شده است، از
بيانات امام خمينى رهبر و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران نقل كنيم كه در جلسه ديدار
با جنگ زدگان، جنگ تحميلى سال 60- 1359- هجرى شمسى كه از طرف دولت بعثى كافر عراق
به ميهن اسلامى ما تحميل شده است و رزمندگان اسلام در برابر اين تجاوز، سلحشورانه
با ايمانى راسخ و استوار شكستشان دادهاند نقل نمائيم و اينست تفسير آيه فوق
الذّكر از زبان امام امّت« اين دست غيب است كه اين تحوّلات را در كشور ما( ايران)
ايجاد كرده است. اگر شما گمان كنيد كه تمام بشر و تمام قواى انسانى جمع بشوند، و
بتوانند يك قلب را تحويل و تحوّل بدهند هرگز نخواهد شد. اين خداست كه در يك شب
خانه قلبهاى اين ملت را متحوّل كرد و تمام اين ملّت را در مقابل آن قدرتهاى بسيار
عظيم شيطانى به ايستادگى واداشت و دست همه قدرتها را از كشورمان كوتاه كرد. و. اين
قدرت الهى است كه به جنگ زدگان ما به عزيزان ما كه آواره شدهاند از محلّ خودشان،
قدرت عنايت كرده است كه در مقابل نارسائيها و در مقابل زحمتها و كمبودها ايستادگى
كنند- بلكه خودشان كمك كار باشند و اين قدرت الهى است كه شما جوانان را وادار
مىكند كه در بنياد مستضعفين بخدمت آنها باشيد، اين ملّت را خداى تبارك، و تعالى
با دست عنايت خودش و با قدرت كامله خودش قدرتمند و متحوّل كرد به انسانهاى الهى».
تمام از آيه( لَوْ
أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ ...- 63/
انفال) بخوبى روشن مىشود كه انقلاب و نهضت اسلام چه در زمان پيامبر6 و چه
بعدها بر پايه اقتصاد و مادّيات يا جبر تاريخى و طبقاتى نبوده و براى رسيدن به مال
و متاع و رفاه پىريزى و گسترش نيافته است، بلكه همانگونه كه قرآن بيان مىكند
تحوّل و انقلابات اجتماعى و سياسى انبياء بويژه دين اسلام با تأييد الهى، و از
خواست و اتّحاد مردم با ايمان به خداى آغاز، و خداوند آنرا به پيروزى مىرساند و
تأييدشان مىكند، زيرا بدون تأييد خدائى، تحوّل و انقلاب يك قوم و جامعه( نه طبقات
مخصوص) امكان ناپذير است چنانكه فرمود:( هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ- 62/ انفال) و يا اين آيه مباركه كه( إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما
بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ- 11/ رعد) كه اراده ملّتها با رهبرى الهى و تأييدى خداى، سه ركن
اساسى و ضامن پيروزى است.