را نيز
آلهة ناميدهاند، زيرا خورشيد را نيز معبود خويش گرفته بودند و- أَلَهَ فلان يَأْلَهُ-
يعنى عبادت و پرستش كرد و گفتهاند- تَأَلَّهَ-
بهمين دليل در باره پرستش معبود است.
و باز گفته شده (اللّه) از (أله) يعنى متحيّر و سرگردان شد، گرفته
شده و اين وجه تسميه بمعنى تحيّر، از اشارهاى كه امير المؤمنين (ع) در صفات
خداوند بيان كرده اخذ شده كه گفته است
«كلّ دون صفاته تحبير الصّفات و ضلّ هناك تصاريف اللّغات».
(شكوه و زيبائى هر صفاتى كه مادون صفات خداوند است، از رسيدن به او
سرگشته و ناتوان و در وصف صفاتش، كلمات و مشتّقات هر كلمه و زبان، ناقص و نارسا
است).
زيرا بنده هر چه در صفات خداى بينديشد، شكوه و عظمتش او را متحيّر
مىكند و لهذا روايت شده است:
گفتهاند: اصل و ريشه (اللّه)- ولاه- است و سپس حرف (و) بهمزه تبديل
[1] همه شعراء و أدباء و حكماء در باره درك و فهم صفات خداى
انديشيده و حقايقى گفتهاند از آن جمله شيخ سعدى عليه الرّحمه است كه در ديباچه 70
بيتى بوستانش مىگويد: