و نيز گفته شده كه اصل واژه (الله)- لاه،
يلوه، لياها- است يعنى از، نظرها پوشيده شد، و اين معنى در آيه (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ-
3/ انعام) اشاره شده است. باطنى بودن اللّه را آيه (وَ
الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ[1]-
3/ حديد) اشاره مىكند.
حقيقت واژه (إِلَه) در معنى اللّه- اينست كه جمع بسته نمىشود، زيرا معبودى سواى او
نيست، امّا باعتقاد اعراب معبودات ديگر نيز هستند و لذا اين واژه به صورت (الآلهة) جمع بستهاند.
خداى تعالى فرمايد: (أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ
مِنْ دُونِنا- 43/ انبياء) و آيه (وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ- 127/ اعراف) كه- إلاهتك- نيز خوانده شده است، يعنى عبادت تو.
و جمله- الاه أنت- يعنى براى خدا كه يك (لامش) حذف شده است در اصل و
اللّه أنت- بوده است يعنى ترا بخدا سوگند.
- اللَّهُمَ- در باره اين واژه گفته
شده، معنايش- يا اللّه- است كه بجاى حرف (ى) اوّلش دو حرف (ميم) به آخرش افزوده
شده و- اللّهمّ مخصوص خواندن خدا است كه تقدير- اللّهمّ- جمله- يا اللّه أمّنا
بخير- است مانند تركيب- حيهلا[2] به معنى
شتاب كن.
إلى
: إلى حرفى است كه براى نهايت و پايان جهات
ششگانه (بالا- پائين- راست- چپ- جلو- عقب) بكار مىرود و از كلمه (إلى) تركيب ألوت
فى الأمر- يعنى در آن كار كوتاهى كردم، بكار رفته است گوئى كه پايان كار را ديده
است.
[1] در همين كتاب در ذيل واژه( بطن) معانى مختلف و روايات مربوط
به آن به تفصيل بيان شده است.
[2] اين كلمه از واژههاى( حى) يعنى شتاب كن و( هلا) كلمه تحريض
تركيب شده است و اسم فعلى است( در معنى- به سويم بيا و بشتاب- مانند( حىّ على خير
العمل) كه به معنى بسوى نماز كه نيكوترين عمل است شتاب كن كلمه( حيهلا) براى مفرد
و جمع و مذكّر و مؤنّث بهمين شكل بكار مىرود- حيهل- هم نام درختى است كه ميوهاش
ترش است.