[عينا اين معنا از مطلبى است كه امير المؤمنين (ع) فرموده:
سئل عن الإيمان فقال: الأيمان معرفة بالقلب، و اقرار باللّسان و
عمل بالأركان.
- حكم 227/ نهج البلاغه] و اين معنى خداى فرمايد: (وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ
الصِّدِّيقُونَ- 19/ حديد) و به هر يك از اعتقاد، صدق گفتار و عمل صالح، ايمان
مىگويند.
(آيه فوق بعد از آيه تغيير قبله است كه مىفرمايد، آن نمازهاتان را
كه به قبله اوّل گزاردهايد خداى تباه نمىكند) عفّت و حياء و دورى و خود دارى از
آزار و اذيّت ديگران را نيز از ايمان قرار داده است.
خداى فرمايد: (وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ
لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقِينَ- 17/ يوسف) گفتهاند عبارت- بِمُؤْمِنٍ لَنا- يعنى ما را تصديق نمىكنى
جز اينكه هميشه ايمان تصديقى است كه همراهش امنيّت خاطر است، در اين سخن خداى
تعالى (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ
يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ- 51/ نساء) واژه يُؤْمِنُونَ- بصورت مذمّت و سرزنش
برايشان بيان شده است زيرا امنيّت خاطرى كه نسبت به جبت و طاغوت حاصل كردهاند در
حقيقت امنيت فطرى و حقيقى نيست زيرا در شأن دل و قلب انسان نيست كه به چيزى كه مطبوع
طبع و مطابق فطرت و سرشت نيست و باطل است اطمينان خاطر پيدا كند زيرا دل بباطل
مطمئنّ نمىشود، چنانكه خداى فرمود: (مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ
صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ- 106/ نحل) معنى اين آيه مثل اينست كه گفته مىشود- ايمانش كفر است
و درود و تحيّتش كتك زدن، از اين روى پيامبر 6 إيمان- را بنابر خبر معروف
جبرئيل، كه از او پرسيد- ايمان چيست و خبر معروف[1]
آنرا بر شش چيز قرار داده است.
[1] حديثى كه راغب ; از آن نام مىبرد و آنرا ذكر
نمىكند در نهج البلاغه/ صبحى. الصّالح، حكم 31 چنين آمده است« سئل عن الايمان
فقال ...» ايمان بر چهار اصل و پايه استوار است:
1- پايدارى در دين.
2- يقين.
3- عدل.
4- جهاد. كسى كه به بهشت مشتاق است از شهوات دورى مىكند و
آنكه مراقب مرگ است، بسوى خيرات و نيكيها مىشتابد. كمترين حدّى كه ايمان را در
انسانها نشان مىدهد شهادت به توحيد و پيامبر6 و شناختن امام عصر و زمان خويش
است و كمترين حدّ خروج از ايمان، نظر و رأى كسى است كه مخالف حقّ است و بر مخالفتش
در برابر حقّ قيام مىكند و مىايستد.
شيخ فخر الدّين طريحى، در كتاب مجمع البحرين ذيل واژه امن- در
ذيل آيه( وَ ما أَنْتَ
بِمُؤْمِنٍ لَنا- 17/
يوسف) اينچنين آورده است كه ايمان:
1- نخست تصديق به خداى و صفات است.
2- تصديق به پيامبرانش كه در پيامبريشان صادقند.
3- تصديق به كتابهاشان كه كلام خداست و محتواى آن كتابها
حقّست.
4- تصديق به معاد و برانگيخته شدن پس از مرگ و باور داشتن
صراط و ميزان.
5- تصديق به بهشت و دوزخ و پاداش و مكافات.
6- تصديق به وجود فرشتگان كه موجوداتى با كرامتند و معصيت
خداى نمىكنند اوامر او را انجام مىدهند و شب و روز به تسبيح او مشغولند و از
انواع شهوات و أكل و شرب پاكند و از توالد و تناسل مبرّى هستند و همانند مردان و
زنان آدميان نيستند بلكه آفرينششان از نور است و رسولانى هستند از جانب پروردگار
بسوى بندگانش.