responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 270

است و ابو العبّاس مبرّد هم ناصحيح گفته و در مورد اين واژه به خطا رفته چه او و چه كسانى كه در اين مورد با او هم نظرند.

جمع بشرة، بَشَر و أَبْشَار، است انسان هم بخاطر همين معنى يعنى پوست بدنش به- بَشَر- تعبير شده است بر خلاف حيوانات كه بدنشان از پشم و كرك پوشيده است. واژه- بشر- در جمع و مفرد هر دو بكار مى‌رود امّا بصورت تثنيه هم هست خداى تعالى فرمايد (أَ نُؤْمِنُ‌ لِبَشَرَيْنِ‌- 47/ مؤمنون).

هر كجا در قرآن وجود انسان بخاطر جثّه ظاهرش تعبير شده به لفظ- بشر- مخصوص شده است، مانند آيات (وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً- 54/ فرقان) و (إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ‌- 71/ ص).

هر زمانى كه كفّار خواستند ارزش نبوّت انبياء را كم كنند، آنها را به لفظ بشر تعبير كرده‌اند و گفته‌اند:

(إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ‌ الْبَشَرِ- 25/ مدّثر) و خداى تعالى از قول آنها- فرموده: (أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ‌- 24/ قمر (و (ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا- 15/ يس) و (أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا- 47/ مؤمنون) و (فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا- 6/ تغابن).

و بر اين اساس به پيامبر 6 فرمود بآنها بگو (إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‌ إِلَيَ‌- 10/ كهف) كه تنبيه و هشدارى است بر اينكه همه مردم در بشر بودن يكسانند و تنها انسانهائى با معارف، والا، و ارزشمند و متعالى، با اعمال صالح داراى امتيازند، و لذا با جمله‌ يُوحى‌ إِلَيَ‌- مزّيت او را اظهار كرد كه آرى او هم بشر است امّا با وحى مزيّتش دادم.

لذا بعد از آن فرمود: (يُوحى‌ إِلَيَ‌- 110/ كهف) يعنى عامل وحى است كه مرا امتياز داده‌[1]


[1] يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه مانع رشد و كمال اكثريّت جامعه بوده و هست اينستكه در برابر راد مردان و امامان و انبياء و اولياء بشرهايى قد علم كرده و خود را همسنگ آنها دانستند كه اين موضوع ستم بزرگى در راه تعالى انسانها است، جلال الدّين محمّد مولوى ; در كتاب ارزشمند كسانيكه داعيه همسرى و همسنگى با امامان و اولياء خدا را داشته‌اند بر ملأ مى‌سازد و چهره جاهلانه و. خود بزرگ بينى آنها را آشكار مى‌كند، مى‌گويد: بقّالى طوطى داشت روزى به منزل رفت، طوطى جاى او نشست، گربه‌اى در دكان براى موش جستن كرد طوطى پريد و شيشه‌هاى روغن بادام بر جاى بقّال ريخت، پس از آمدن بقّال و ديدن آن منظره به سر طوطى زد و سرش را زخمى و بى‌مو كرد، امّا پشيمان شد و نذر و نياز كرد كه دوباره طوطى به سخن در آيد تا روزى مرد كچلى مى‌گذشت ناگهان طوطى بصدا در آمد:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 1  صفحه : 270
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست