بَشَرْتُ
الأديم- يعنى به بدنش زدم يا باو رسيدم، مانند- أنفت و رجلت- يعنى به بينى و پايش
زدم.
بَشَرَ الجرادُ الأرضَ- يعنى ملخها زمين را
خوردند (كنايه از زراعت زمين است چنانكه در (وَ
سْئَلِ الْقَرْيَةَ- 82/ يوسف) منظور اهل قريه است).
فلان مؤدم مُبْشَرٌ-
اصلش از جمله دعائيّه- أَبْشَرَهُ
اللّه و آدمه گرفته شده يعنى خداوند چهرهاش را نيكو و شايسته گرداند، سپس از اين
لفظ و معنى به شخص كاملى كه داراى دو فضيلت ظاهرى و باطنى است تعبير شده است و
گفتهاند منظور از- مبشر- كسى است كه با نرمى ظاهريش، باطنا خشن است.
أَبْشَرْتُ الرّجل و بَشَّرْتُهُ و
بَشَرْتُهُ- يعنى او را به موضوعى مسّرت بخش خبر دادم و سيمايش باز و شادمان
شد، زيرا نفس آدمى زمانى كه مسرور، و شاد مىشود، خون در بدنش همانند جريان آب در
درخت منتشر مىشود.
ميان اين واژهها كه قبلا ذكر شده فرقهايى هست مثلا معنى- بشرته-
عامّ و كلّى است، ولى- أبشرته و بشّرته- بر زيادى و افزونى دلالت دارد.
فعل- أبشر- هم لازم است و هم متعدّى است چنانكه مىگويند: بشرته
مژدهاش دادم و شادمان شد، و امّا- أبشرته- در معنى استبشار و إبشار يعنى
شادمانشدن است.
يبشّرك و يبشرك و يبشرك- هر سه واژه به يكى معنى است و در آيات زير
بكار رفته است: (قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ، قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ، قالُوا
بَشَّرْناكَ بِالْحَقِ- 55 و 54 و 53/ حجر) (گفتند نترس و
بيمناك نباش ما تو را به فرزندى عليم مژده مىدهيم گفت با اينكه پير هستم مژدهام
مىدهيد به چه چيز مژدهام مىدهيد و شادم مىكنيد گفتند به حقّ بشارتت مىدهيم).
استبشار- يعنى شادمان شدن به شنيدن خبر و
راهگشايى در امور و كارها، خداى فرمايد: (وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا
بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ-[1]-
170/ آل عمران) و (يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ
اللَّهِ وَ فَضْلٍ-
[1] آيه(
يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ- 170/ آل عمران) از آياتى است كه آينده
اسلام را پيشگوئى نموده است يعنى در پى ايثارگران و مؤمنين اوليّه و امتّهائى كه
بعدا خواهند آمد، مثل. اين است كه به گذشتگان ملحق شدهاند چون در همان راه ايمان
و اسلام گام مىنهند در سوره مباركه جمع هم با صراحت بيشتر مىفرمايد( وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا
يَلْحَقُوا بِهِمْ- 3/
جمعه) كه اشاره به برافراشته شدن پرچم اللّه در جهان و ميان ملّتها بعد از صدر
اسلام است و كلمه( لمّا) يعنى هنوز نيامدهاند اشاره به همان حقيقت است.