كه در اين معنى خداى عزّ و جل فرمايد: (وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ
بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ- 60/ انعام).
عبارت- يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ- براى اين است كه خواب از جنس مرگ است و برانگيختن را براى برخاستن
از وفات يا خواب مساوى قرار داده.
و آيه (وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ- 46/ توبه) يعنى و رفتنشان
را خداى ناروا مىشمارد (آيه فوق مىگويد كه گروهى با ريب و ريا و دروغگوئى نخست
از پيامبر 6 اجازه خواستند كه همراه مسلمين براى جنگ خارج نشوند امّا كسانى كه
به خدا و رسول و قيامت ايمان داشتند چنين اجازهاى نمىخواستند و لذا مىگويد
دروغگويان اگر هم اراده خروج مىكردند چون از راه دروغ و رياء بود خداى را ناپسند
مىآيد).
بعثر
: خداى تعالى گويد: (وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ- 4/ انفطار) يعنى خاكش زير
و رو شد و هر چه داشت بيرون ريخت.
كسانى كه تركيب بعضى از واژههاى چهار حرفى و پنج حرفى را از سه
حرفىها يا عبارات مربوط به خود واژهها صحيح مىدانند، مانند- تهلّل- از لا إله
إلّا اللّه- و- بسمل- از بسم اللّه.
مىگويند- بعثر- هم از دو كلمه- بعث و أثير- تركيب شده است و اين
تعبير و توجيه در اين واژه چندان هم بعيد نيست زيرا- بعثرة- معنى- بعث و- أثير را
در بر دارد.
بعد
: البُعْد، ضدّ نزديكى، يعنى دورى است، و حدّ معين
و محدود ندارد و بر حسب موقعيّت مكان نسبت به كسى كه با آنجا فاصله دارد تعيين
مىشود اين معنى در امور محسوس و نزديكى و دورى پديدههاى مادّى است كه بيشتر بكار
مىرود.
امّا دورى يا نزديكى در امور عقلانى مانند آيه (ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً- 167/ انبياء).
(تمام اين آيه چنين است- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا
وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً، آنانكه كافر شدند مردم را از راه اللّه برگردانند كه تحقيقا از راه
حقّ به دورى رسيدند و در ژرفناى عميق گمراهى افتادند).