(آيا از ايشان مزدى و پاداشى خواستهاى كه
از پرداخت و تاوانش گرانبار هستند). واژه ثقيل در باره انسان گاهى بصورت سرزنش
بكار مىرود كه البتّه بيشتر چنين نيست و گاهى هم در مدح، مانند اين شاعر كه
مىگويد:
1-
تخفّ الأرض إذ مازلت عنها
و تبقى ما بقيت بها ثقيلا
2- حللت بمستقرّ العزّ منها
فتمنع جا نبيها أن تميلا
در مدح ممدوحش با غلو و زياده روى مىگويد:
(1- آنگاه كه از مكان و زمين دور مىشوى زمين سبك مىشود و زمانى كه
بر آن باقى هستى سنگين است، كنايه از شجاعت و بخشندگى است).
2- تو در مركز جايگاه عزّت زمين قرار دارى و لذا طرفين آن كج و راست
نمىشود).
فى أذنه ثِقَلٌ-
گوشش سنگين است و نمىشنود كه نقطه مقابلش عبارت فى أذنه خفّة، است يعنى تيز گوش
است.
سنگينى گوش باين معنى است كه گويى از پذيرش و شنيدن آنچه را كه به او
القاء مىشود خود دارى مىكند و امتناع مىورزد.
ثَقُلَ القول- در وقتى بكار مىرود كه شنيدن
سخنى روا نباشد، لذا در وصف روز قيامت گفته است، (ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ- 187/
اعراف).
(يعنى آگاهى و دانستن موعد و زمان قيامت براى اهل آسمانها و زمين
گرانبها است- ابو على فارسى مىگويد يعنى ساعت و روز قيامت از آنها پوشيده است
زيرا چيزى كه از تو پوشيده باشد برايت سنگين است- و الشّيء اذا خفيت عليك ثقل).
و آيه (وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها- 199- انعام) گفتهاند-
أثقال، يعنى نهفتهها و گنجهاى زمين يا اينكه زمين در بعث و قيامت آنچه را كه از
اجساد بشر در دل خود دارد بيرون مىريزد.
و (وَ لَيَحْمِلُنَ[1] أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ- 34/ كهف) يعنى بار گناهانى كه بر
[1] حرف( ل) بر سر- ليحملن- لام پايان و مآل است يعنى سر انجام
اعمال و عذابشان كه با. سرپيچى از فرمان خداى و اينكه آيات روشن الهى را اسطورهها
و اساطير الاوّلين يعنى سخنان كهن و قديمى مىدانستند و در نتيجه به كفر گرائيدند،
اينستكه عاقبت و سر انجام بار گران كفر خود بر مىدارند كه ديگر با توبه و حسنات
چيزى از گناهانشان كاسته نمىشود و همينطور بار گناهان كسانى را كه از ناآگاهيشان
سوء استفاده كرده و گمراهشان نمودهاند نيز بر دوش آنها خواهد بود بدون اينكه از
بار گناه دنباله روان آنها چيزى كاسته شود زيرا پس روها و مطيعان كور كورانه سران
كفر سخن پيشروان خود را بدون حجّت و دليل گردن نهادند و به باطل گرويدند. در
پيرامون اين آيه براى رفع اشكال تعارض آن با آيه( وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى- 18/ فاطر) پيامبر6 فرموده است،
ُ( ايّما داع دعا الى ضلالة فاتّبع فانّ
عليه مثل اوزاره من اتبعه من غير ان ينقص من اوزارهم شيء و ايما داع الى هدى
فاتبع فله مثل اجورهم من غير ان ينقص من اجورهم شيء).
يعنى دعوت كننده گمراهى كه به ضلالت مىخواند و مؤثّر واقع
مىشود گناه پيروان گمراهش را هم بر عهده دارد بدون اينكه از گناه ديگران چيزى كم
شود، و هر دعوت كننده به هدايت و ايمان و خير كه مؤثّر شود پاداشى افزون بر عمل
خود دارد بدون اينكه از خسارت و پاداش پيروانشان كاسته شود. اين حديث در تمام
تفاسير نقل شده و فخر رازى در ذيل اين حديث اضافه مىكند پيشوايى كه سنت قبيحى را
وضع مىكند مجازات و عقابش آنقدر بزرگ است كه مساوى با گناه همه پيروان خويش است،
واحدى مىگويد حرف( من) بر سر- اوزارهم- در آيه براى جنس است نه تبعيض يعنى گناهان
پيشوايان ضلالت از جنس تمام گناهان پيروان خويش( كشف الاسرار 5/ 364- تبيان 6/ 37-
تفسير كبير 20/ 18).