جَمِيلٌ، جمال و جمّال- براى زيادى و مبالغه
بكار مىرود خداى تعالى فرمايد:
فَصَبْرٌ جَمِيلٌ- 18/ يوسف) و فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا-
5/ معارج) اين فعل بشكل مصادر- مُجَامَلَة و إِجْمَال- نيز بكار مىرود.
جَامَلْتُ فلانا- يعنى به نيكى با او
رفتار كردم.
أَجْمَلْتُ فى كذا- در آن كار مدارا و
نيكويى كردم.
جَمَالَك: در معنى أَجْمِلْ- يعنى نيكى كن و باعتبار
معنى زيادى و فزونى كه در اين فعل هست به هر جماعت و گروهى كه داراى روابط اجتماعى
و پيوستگى
[1] قسمتى از آيات 5 و 6/ نحل، است كه نام خود سوره تفكر انگيز،
و عبرتزا است مىگويد: وَ
الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْءٌ، وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ وَ
لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ- 6 و 5/ نحل) سخن در باره 1- زيبائىهاى
طبيعى 2- منافع اجتماعى 3- زيبايىهاى هنر واقعى است، اوّل از پوست چهار پايان پشم
و لباس زيبا و فرشهاى رنگين به دست مىآيد و گر نه انسان از ايجاد آنها ناتوان است
و بدون بهره از پشم و چرم حيوانات زندگيش مختل و رو به زوال است.
دوّم- از شير و گوشتشان مىخورند و گر نه از گرسنگى و كمبود
آنگونه مواد غذايى بيمار و ناتوان مىشوند و از حركات و رفت و برگشت دسته جمعى
گلّهها در صحرا كه زيباترين شكل حيات است متمتّع مىشود پس جمالى كه در اين آيه
خداوند به آنها اشاره مىكند بر اساس سه نياز حيات و هستى انسانها است: 1- پوشاك
و رنگ آميزيهاى دلفريب آن 2- زيبايى در مزههاى و خواصّ و رنگهاى گونه گون غذاها
3- بهره روحى و معنوى از حركت دستجمعى رفت و برگشت گلهها كه هزاران برّه و گوساله
ناگهان با هزاران گوسفند و گاو كه از چرا برگشتهاند در يكديگر در مىآميزند و هيچ
برّهاى و گوسالهاى زير پستان غير مادر خود شير نمىخورد و چه زيبائى هنرى و
طبيعى از اين با ارزشتر كه خداوند در آيه با واژههاى 1- دف( گرما و حرارت طبيعى)
2- منافع و سود سرشار 3- جمال و زيبائى، اشاره مىنمايد تا تدبّر شود.