الجَمِيل:- پيه و چربى آب شده، زنى
به دختر مىگويد تَجَمَّلِي و تعفّفى- يعنى آن چربى و
باقيمانده شير را بخور و بنوش.
جنن
: اصل جِنّ،
پوشيده و پنهان بودن چيزى از دسترس حسّ است،
جَنَّهُ اللّيل و أَجَنَّهُ و جَنَ عليه
فَجَنَّهُ- يعنى شب آن را پوشيده داشت و پنهان كرد.
أَجَنَّهُ- چيزى بر رويش قرار داد تا
پوشيده شود مثل:
قبرته أقبرته- در گورش گذاشتم و سقينه و أسقينه- آبش دادم
قبرته أقبرته- در گورش گذاشتم و سقينه و أسقينه- آبش دادم.
جنّ عليه كذا- او را پوشاند، خداى عزّ و جلّ گويد: فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً[1]- 76/ انعام).
جَنَان- قلب است زيرا ظاهر نيست و از حواس ظاهر
پوشيده و پنهان است.
مِجَنّ و
مِجَنَّة- سپرى است كه صاحب سپر و جنگجوى را پنهان مىدارد، خداى عزّ و جلّ
فرمايد:
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً- 16/ مجادله).
(سوگندهاى خود را سپرى براى پوشاندن چهرههاى غير ايمانى، و اسلامى
خود قرار دادند).
حديث
«الصّوم جنّة».
يعنى روزه نگاهدارنده و سپرى است براى ايمان و مؤمنين.
جَنَّة- هر باغ و بستانى كه داراى درختان انبوه
است و زمين را مىپوشاند، خداى عزّ و جلّ فرمايد:
لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ
جَنَّتانِ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ- 15/ سبا) و وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ- 16/ سباء) و وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ
جَنَّتَكَ- 39/ كهف) درختانى هم كه پر شاخ و برگند- جنّة- ناميدهاند، و سخن
شاعر بر اين معنى حمل شده است كه:
من النّواضح تسقى جنّة سحقا
-
[1] چون شب بروى در آمد و تاريكيش او را فرا گرفت ستارهاى ديد
كه در ادبيات قرآن و اوج فصاحتش گاهى مضاف حذف مىشود مثل- وَ سْئَلِ الْقَرْيَةَ كه اهل قريه مراد است در آيه فوق هم( تاريكى شب) او را گرفت و
پوشاند مراد آيه است كه فقط. ليل- ياد آورى شده.