و در عرف شرع واژه حجّ بقصد زيارت خانه خداى تعالى براى برپا داشتن
مناسك و اعمال حجّ مخصوص شده است.
حجّ و حجّ- هر دو گفته شده، حَجّ- مصدر است يعنى زيارت كردن و حِجّ اسم آن است.
يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ-
روز قربانى و عيد اضحى و روز عرفه است، روايت شده كه
«العمرة الحجّ الأصغر».
عمره حجّ اصغر است.
حُجَّة- دلالتى است روشن بر اساس راه مستقيم با
قصد و هدف مستقيم و چيزيكه بر صحّت و درستى يكى از دو نقيض اقتضاء[2] و حكم مىكند.
خداى تعالى گويد: قُلْ فَلِلَّهِ
الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ- 149/ انعام) و
لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا- 150/ بقره) كه در آيه اخير احتجاج و دليل آوردن ستمگران را عليه
مؤمنين مستثنى از حجّت و دليل قرار داده است و اشاره است بر اينكه سخن و حجّت آنها
اصولا حجّت نيست چنان كه شاعر در اين معنى مىگويد:
[2] ابن منظور مىنويسد: حجّة: البرهان، و گفته شده حجّة چيزى
است كه خصم با آن دفع مىشود، ازهرى مىگويد: حجّت ايراد سخن بر وجهى است كه
بهنگام خصومت با آن پيروزى حاصل مىشود جمع حجّة، حجج و حجاج است.